( اسم فیک یادم نی )
( اسم فیک یادم نی )
(پارت ۳ )
تق تق
_بفرمایید ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
+رفتم تو چراغ خواب ا.ت روشن بود دیدم یه نی نی کوچولو ناز با یه گربه تو پتو نزدیکه گم شه نشستم رو تخت در کشو پا تختیشو باز کرد کلی خوراکی آورد
_چه فیلمی دوست داری؟
+فرقی نمیکنه
_درام یا رمانتیک؟
+رمانتیک
_اوکی
فیلم رو گذاشتم داشتیم میدیدیم که صحنه بوسه فیلم اقا یه عتسهزد قشنگ هرچی دیدم و ندیدم پرید
+ببخشید
_اشکال نداره وایسا نکنه مریضی
+نمیدونم ایچه
_:دستمو گذاشتم رو پیشونیش دیدم بعله اقا مثله قابلمه تازه از رو گاز برداشته داغه
+تب دارم؟
_بله
+.....
_شربت سرما خوردگی میخوری ?
+راستش از طعمش خوشم نمیاد خودم خوب میشم
_ولی طول میکشه
+اصلا واسم مهم نیس دووم میارم
_ درسته ۹ سال ازت کوچکترم ولی گوش گن
+ممنون ...۹ سال از من کوچیکتری مگه چند سالته
_۱۹
+مدرسه نمیری
_نه همه کلاس هامو جهشی خودم زود تموم شه
+واو
_خیلی عجیبه یه دختر ۱۹ ساله بدون هیچ دوستی و خانواده ای زندگی میکنه؟
+ام....خب...
_میدونم خیلی عجیبه ولی حالا اینارو ول کن باید شربت سرما خوردگی بخوری همین و بس
+آخه
_میدونم تلخه ولی باید بخوری
رفتم از تو یخچال شربت آوردم با یه لیوان آب و یکم شکر حل شده توش
+مرسی ولی آب واسه چیه؟
_وقتی خوردی سریع از این آب بخور تلخیش میره
+چی توشه
_نترس سم نیس آب و شکره بچه که بودم (ناخداگاه یه قطره اشک از چشمم ریخت لبخند زدم وادامه دادم )
بچه که بودم مادرم وقتی بهم شربت تلخ میداد اینم میداد روش میخوردم دیگه (بغضم گرفت) دیگه تلخ هق نبود
+چیرا گریه میکنی
_دیگه خانوادمو ندارم هیچ کسیو ندارم اصلا نمیدونم چرا زندم زنده باشم که ۸ سال عاشق کسی باشم که اصلا نمیدونه کسی دوسش داره همینجوری تک تنها با یه گربه بشینم عکساشو نگا کنم که تو تنهایی بمیرم
+:وقتی گفت ۸ سال عاشق کسی باشم که نمیدونه قلبم شکست خیلی از ا.ت خوشم میاد عاشقشم ولی اون منو دوست نداره حالا چه داره چه ندازه مهم نیست مهم اینه که من دوسش دارم پس پاشدم شربت و لیوان رو گذاشتم رو میز بغلش کردم
+هیش آروم باش دیگه تنها نیستی و یه سوال
_بگو
+ شماره کسی که عاشقشی و نداری؟
_دارم
+پس چرا بهش زنگ نمیزنی بهش بگی
_مطمئنا دوسم نداره و منو فقط به چشم یه دوست میبینه پس ولی کن مهم نیس بیا شربت بخور خوب شی سلامتیت واسم خیلی مهمه
+باشه: شربت رو خوردم
_بشین قسمت دوم فیلم مونده
+اوکی
نشستیم دیدیم ا.ت دراز کشیده بود من نشسته بودم یهو قلت زد بغلم کرد فهمیدم خوابه آروم دراز کشیدم بغلش کردم دیدم داره حزیون میگه
(پارت ۳ )
تق تق
_بفرمایید ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
+رفتم تو چراغ خواب ا.ت روشن بود دیدم یه نی نی کوچولو ناز با یه گربه تو پتو نزدیکه گم شه نشستم رو تخت در کشو پا تختیشو باز کرد کلی خوراکی آورد
_چه فیلمی دوست داری؟
+فرقی نمیکنه
_درام یا رمانتیک؟
+رمانتیک
_اوکی
فیلم رو گذاشتم داشتیم میدیدیم که صحنه بوسه فیلم اقا یه عتسهزد قشنگ هرچی دیدم و ندیدم پرید
+ببخشید
_اشکال نداره وایسا نکنه مریضی
+نمیدونم ایچه
_:دستمو گذاشتم رو پیشونیش دیدم بعله اقا مثله قابلمه تازه از رو گاز برداشته داغه
+تب دارم؟
_بله
+.....
_شربت سرما خوردگی میخوری ?
+راستش از طعمش خوشم نمیاد خودم خوب میشم
_ولی طول میکشه
+اصلا واسم مهم نیس دووم میارم
_ درسته ۹ سال ازت کوچکترم ولی گوش گن
+ممنون ...۹ سال از من کوچیکتری مگه چند سالته
_۱۹
+مدرسه نمیری
_نه همه کلاس هامو جهشی خودم زود تموم شه
+واو
_خیلی عجیبه یه دختر ۱۹ ساله بدون هیچ دوستی و خانواده ای زندگی میکنه؟
+ام....خب...
_میدونم خیلی عجیبه ولی حالا اینارو ول کن باید شربت سرما خوردگی بخوری همین و بس
+آخه
_میدونم تلخه ولی باید بخوری
رفتم از تو یخچال شربت آوردم با یه لیوان آب و یکم شکر حل شده توش
+مرسی ولی آب واسه چیه؟
_وقتی خوردی سریع از این آب بخور تلخیش میره
+چی توشه
_نترس سم نیس آب و شکره بچه که بودم (ناخداگاه یه قطره اشک از چشمم ریخت لبخند زدم وادامه دادم )
بچه که بودم مادرم وقتی بهم شربت تلخ میداد اینم میداد روش میخوردم دیگه (بغضم گرفت) دیگه تلخ هق نبود
+چیرا گریه میکنی
_دیگه خانوادمو ندارم هیچ کسیو ندارم اصلا نمیدونم چرا زندم زنده باشم که ۸ سال عاشق کسی باشم که اصلا نمیدونه کسی دوسش داره همینجوری تک تنها با یه گربه بشینم عکساشو نگا کنم که تو تنهایی بمیرم
+:وقتی گفت ۸ سال عاشق کسی باشم که نمیدونه قلبم شکست خیلی از ا.ت خوشم میاد عاشقشم ولی اون منو دوست نداره حالا چه داره چه ندازه مهم نیست مهم اینه که من دوسش دارم پس پاشدم شربت و لیوان رو گذاشتم رو میز بغلش کردم
+هیش آروم باش دیگه تنها نیستی و یه سوال
_بگو
+ شماره کسی که عاشقشی و نداری؟
_دارم
+پس چرا بهش زنگ نمیزنی بهش بگی
_مطمئنا دوسم نداره و منو فقط به چشم یه دوست میبینه پس ولی کن مهم نیس بیا شربت بخور خوب شی سلامتیت واسم خیلی مهمه
+باشه: شربت رو خوردم
_بشین قسمت دوم فیلم مونده
+اوکی
نشستیم دیدیم ا.ت دراز کشیده بود من نشسته بودم یهو قلت زد بغلم کرد فهمیدم خوابه آروم دراز کشیدم بغلش کردم دیدم داره حزیون میگه
۵.۰k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.