انحنای روح من

انحنای روح من
شانه‌های خسته‌ی غرور من
تکیه‌گاه بی‌پناهی دلم شکسته است

کتف گریه‌های بی‌بهانه‌ام
بازوان حس شاعرانه‌ام
زخم خورده است..

دردهای پوستی کجا؟
درد دوستی کجا؟

#سه_شنبه_۲۲_خرداد_۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵)

سوگند به بوسه‌امکه بر مُنحنیِ شانه‌ات شِکُفت!هر جا باران ‌نم...

#بانواز وقتی آمده‌ایتقویم خانه‌مان بهم ریخته...هر روز#بهار ر...

بیا برگردیم به قدیم‌ترها..نه آنقدر دورکه توی قحطی زمان احمدش...

خدا همان قدر کهبه تو زیبایی دادهبه من صبر..به جُز من چه کسی ...

میدانی درد دارد :))))قفسه ی سینه ام درد دارد دردی مشابه با ش...

زندگی نامعلوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط