سناریو

#سناریو
«وقتی بدون اجازه رفتی بار و میخوان تنبیهت کنند»

نامجون: بین خودشون دیوار اسیرت کرده بود و توهم جرعت نداشتی تو چشماش نگاه کنی،نامجون: الان تنهایی بار رفتنو دوست داری اره؟

جین: چرا منو با خودت نبردی ترسیدی از خوشتیپیم منو بدزدن وتو بدون ورد واید هندسام بشی؟

شوگا: اروم در باز می‌کنی با فکر اینکه خوابه به سمت اتاق حرکت میکنی اما با روشن شدن برقا تو جات خوشکت میزنه،شوگا: می‌بینم یکی بدون اجازه من یه کارایی کرده!

هوپی: با شل کردن کراواتش آب دهنتو قورت میدی، دستاشو تو جیب شلوارش فرو می‌کنه و میگه: آسون ترین تنبیهت اینکه بهم حال بدی!

جیمین:چرا بدون اجازه ی من رفتی بار تو میدونی اونجا صد نفر مست میکنن باید تنبیهت کنم تا دوباره مغزت تنهایی بار رفتن رو نکنه

تهیونگ: دستات رو می‌بره بالا سرت و میگه اول باید فکر میکردی و بعد تنهایی می‌رفتی بار الان هم باید تقاص کارت رو پس بدی خانم کیم....

جونگکوک‌: یواش یواش میاد جلو و بهت میگه  الان که تنهایی رفتی بار خوشگذروندی چطوره تو اتاقمون یکم خوش بگذرونیم هوم

فالو و لایک کنید پلیز🥲
دیدگاه ها (۲)

#سناریو«وقتی ل‍...باش رو میبوسی اما خیلی کوتاه بخاطر اینکه ا...

#تک پارتکاپل اصلی=جونگ کوک،تهیونگ،اتویو ات:صبح از خواب پاشدم...

#سناریو«وقتی حال روحیمون خوب نیست و گریه میکنیم»نامجون: میاد...

این همه زحمت میکشم مینویسم بعد بعضیا فیکاها و سناریو هارو می...

رمان بلتیاس قسمت : چهارم

سناریو: وقتی بدون اجازه اش رفتی بارکوک:هوممم بیب اشتباه نکن ...

اگه تاحالا اینو نمی‌دونستی، باید بگم که تو به تنهایی یه راه‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط