مست آمدم ای پیر که مستانه بمیرم

مست آمدم ای پیر که مستانه بمیرم
مستانه در این گوشه میخانه بمیرم

درویشم و بگذار قلندر منشانه
کاکل همه افشان به سر شانه بمیرم

من درّ یتیمم ٬ صدفم سینه دریاست
بگذار یتیمانه و دردانه بمیرم

بیگانه شمردند مرا در وطن خویش
تا بی وطن و از همه بیگانه بمیرم

سرباز جهادم من و از جبهه ی احرار
انصاف کجا رفته که در خانه بمیرم

من بلبل عشاق به دامی نشوم رام
در دام تو هم بی طمع دانه بمیرم

در زندگی افسانه شدم در همه آفاق
بگذار که در مرگ هم افسانه بمیرم
دیدگاه ها (۲)

من عاشق سکوتم و کم حرف می زنمهر وقت دل شکسته ترم حرف می زنما...

مگذار که فرزانه ی فرزانه ٫ بمیرم بگذ...

امروز ،آرام ترینلحظه ی دلگیر کننده یناب ِ دنیاست !

هر آنکس عاشق است از جان نترسدیقین از بند و از زندان نترسددل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط