به اخمت خستگی در می رود لبخند لازم نیست

به اخمت خستگی در می رود ، لبخند لازم نیست
کنار سینی چای تو اصلاً قند لازم نیست

همیشه دوستت دارم - به جان مادرم - اما
- تو از بس ساده ای ، خوش باوری ، سوگند لازم نیست

به لطف طعم لب های تو شیرین می شود شعرم
غزل را با عسل می آورم ، هرچند لازم نیست

مرا دیوانه کردی و هنوز از من طلبکاری
بپوشان بافه های گیسویت را ، بند لازم نیست

"به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را"
عزیزم ، بس کن ، از این بیشتر ترفند لازم نیست

فدای آن کمان های به هم پیوسته ات ، هر یک -
جدا دخل مرا می آورد ، پیوند لازم نیست


_________
#بهمن_صباغ_زاده
دیدگاه ها (۱)

#قرآن #کتاب_آسمانی#فکر_نوزیاد اهل چالش نیستم، اما به دعوت بر...

.

جمعـــه ها شعـــرِ مــن انگار تو را می خوانــد قلــــم و کاغ...

دوست خوبم... قدر را بدان، به حدی گرانی که فقط خدا توان خرید...

عطر پیچکهای گیسویت مراهمچنان پروانه بازی می دهدباغ سرسبز نگا...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط