پارت ۴{آخر}
پارت ۴{آخر}
یک ماه بعد* +تهیونگ رفته بیگ هیت پس کی میاد ؟+نگران دور خونه میچرخیدم چون انقدر تاحالا دیر نکرده بود+خواستم دوباره زنگ بزنم اما *صدای در*+با خوشحالی و استرس رفتم در رو باز کردم +سلام_*جواب نداد*+تهیونگی؟_هان؟+عممم چیزه شام ...._نمیخورم+خیلی تعجب کردم تهیونگ هیچ وقت اینطوری نبود اما من درکش کردم اون آیدله خب سختیای زیادی داشته+باشه چاگیا +بوسش کردم😋😘_داری چی کار میکنی هان*با داد*+گفتم شاید حالتو بهتر کنه_دفعه آخرت باشه دیگ نزدیکم نیای فهمیدی حوصلتو ندارم+بغض کردم رفتم بدو تو اتاق درو بستم+چرا تهیونگ باهام اینطوری کرد؟اون گفت منو دوست داره؟+عکسی که باهم گرفتیم رو دیدم گریم بیشتر میشد+اما من قوی تر از این حرفام+شب منتظر تهیونگ بودم اما نیومد رفتم ببینم دیدم پایین خوابیده+حس عجیبی داشتم اما با همون حس عجیب گرفتم خابیدم*فردا صبح*+ساعت ۸ بیدار شدم که برم سرکارم موقع صبحانه که با تهیونگ روبه رو شدم بهش بی محلی کردم طوری کع اصلا وجود نداره😏😌_ا/ت چته هومم؟+😶حرفی نزدم_ازت یه سوال پرسیدم +عه دیرم شد سریع سوار ماشین شدم برام سخت بود اما سعی کردم قوی باشم هعی بریم *چند ساعت بعد* *گوشی ا/ت زنگ خورد* &الو ا/ت (بالحنی نگران ) +سلام جیهو &ا/ت چیزه؟.......... +بگو دیگ &تهیونگ +تهیونگ چیزیش شده؟(بغض) &نمیدونم چطور بگم +بگو لطفا تهیونگم چیزیش شده؟ &من تهیونگ رو دیدم با یه دختره رفت یه خونه شیک و مجلل وقتی دختر رو سوار کرد دیدم&الو ا/ت اونجایی+هومم هق(بغض) &حالت خوبه+اره توپ توپم& وقتی اینو میگی ینی حالت خیلی بده+منو ببر اونجا پیش دوست دخترش&ا/ت +گفتم ببر*با داد* &باش*جیهو اومد دنبال ا/ت و رفتن دم در امارته*
یک ماه بعد* +تهیونگ رفته بیگ هیت پس کی میاد ؟+نگران دور خونه میچرخیدم چون انقدر تاحالا دیر نکرده بود+خواستم دوباره زنگ بزنم اما *صدای در*+با خوشحالی و استرس رفتم در رو باز کردم +سلام_*جواب نداد*+تهیونگی؟_هان؟+عممم چیزه شام ...._نمیخورم+خیلی تعجب کردم تهیونگ هیچ وقت اینطوری نبود اما من درکش کردم اون آیدله خب سختیای زیادی داشته+باشه چاگیا +بوسش کردم😋😘_داری چی کار میکنی هان*با داد*+گفتم شاید حالتو بهتر کنه_دفعه آخرت باشه دیگ نزدیکم نیای فهمیدی حوصلتو ندارم+بغض کردم رفتم بدو تو اتاق درو بستم+چرا تهیونگ باهام اینطوری کرد؟اون گفت منو دوست داره؟+عکسی که باهم گرفتیم رو دیدم گریم بیشتر میشد+اما من قوی تر از این حرفام+شب منتظر تهیونگ بودم اما نیومد رفتم ببینم دیدم پایین خوابیده+حس عجیبی داشتم اما با همون حس عجیب گرفتم خابیدم*فردا صبح*+ساعت ۸ بیدار شدم که برم سرکارم موقع صبحانه که با تهیونگ روبه رو شدم بهش بی محلی کردم طوری کع اصلا وجود نداره😏😌_ا/ت چته هومم؟+😶حرفی نزدم_ازت یه سوال پرسیدم +عه دیرم شد سریع سوار ماشین شدم برام سخت بود اما سعی کردم قوی باشم هعی بریم *چند ساعت بعد* *گوشی ا/ت زنگ خورد* &الو ا/ت (بالحنی نگران ) +سلام جیهو &ا/ت چیزه؟.......... +بگو دیگ &تهیونگ +تهیونگ چیزیش شده؟(بغض) &نمیدونم چطور بگم +بگو لطفا تهیونگم چیزیش شده؟ &من تهیونگ رو دیدم با یه دختره رفت یه خونه شیک و مجلل وقتی دختر رو سوار کرد دیدم&الو ا/ت اونجایی+هومم هق(بغض) &حالت خوبه+اره توپ توپم& وقتی اینو میگی ینی حالت خیلی بده+منو ببر اونجا پیش دوست دخترش&ا/ت +گفتم ببر*با داد* &باش*جیهو اومد دنبال ا/ت و رفتن دم در امارته*
۸.۶k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.