تک پارتی از رزی

بخاطر شکستگی پاش مجبور بودی نصف روز رو پیشش باشی و تو کاراش کمکش کنی،لیوان قهوه رو روی میز گذاشتی و همونطور که داشت با گوشیش ور میرفت گفت
_گشنمه یه چیزی درست کن البته میدونم دست پختت مثل من نیست ولی چاره ای نیست
اخمی کردی و ته قهوه رو سمتش پرت کردی که جاخالی داد با حالت تخسمی گفتی
+یه غذایی بپزم انگشت که هیچ بشقاب رو هم همراهش بخوری پارک چهیونگ
موهای طلاییش رو پشت گوشش داد و دوباره به گوشیش خیره شد با حرص بلند شدی و سمت اشپزخونه رفتی و مشغول درست کردن غذای مورد علاقه اش شدی بعد از یک ساعت غذا رو از تو فر در اوردی و با نظم کامل روی بشقاب گذاشتیش با دستمال سفید کناره های بشقاب رو تمیز کردی و تزئین دادی
غذا رو همراه با نوشیدنی روی میز گذاشتی میخواستی صداش کنی که دیدی به کمک عصا از اتاقش خارج شد و سمتت میومد پوزخندی زدی و صاف ایستادی
+خب بشین بخور و بهم بگو چطوره
چشم غره ای رفت و روی صندلی نشست بدون مقدمه ای شروع کرد به خوردن،با ولع میخورد انگارزیادی گشنه اش بود با تعجب دوباره سوال پرسیدی
+چطوره؟خوشت اومده مگه نه؟
بال مرغ رو برداشت و همونطور که داشت میخورد گفت
_خیلیم بدمزه اس
ابروهاتو بالا دادی و با تعجب بهش نگاه کردی
+پس چرا داری میخوری؟
_چون نباید غذا اصراف شه دور از ادبه
پوکر به دختر مغرور روبه روت نگاه کردی که با دهن پر نگاهی بهت کرد و دوباره مشغول خوردن شد خنده ای از سر کیوتیش کردی و پیشبندت رو باز کردی
+دختره مغرور
دیدگاه ها (۰)

تک پارتی از جین

تک پارتی از موچی

تک پارتی از شوگا

سناریو از تمام اعضا

همین تور که غذا رو درست میکردی کیک رو هم آماده میکردی همه چی...

قهوه تلخ پارت ۳۷فوجیوارا: غذا چطوره؟دازای: خوبهفوجیوارا سان ...

My angel ( part 16)لبخندی دندون نما بهت تحویل داد و لب زد : ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط