ماه🌝 صورتی ✨
ماه🌝 صورتی ✨
PORT 1
سرش سنگینی میکرد
حالش بد بود !
به سختی نفس میکشید
مادرش بود که شیون میکشید گریه میکرد ..
هیچ چیز سر جای خودش نبود
هر دو برادرش از شرم و بیچارگی سر به زیر گرفته بودند ....و پدرش که از بی حیایی رسوایی که به وجود آمده بود کمرش خم شده بود در همین چهار ساعت انگار چهل سال پیر تر شده بود .
آخه آدم ها و خانواده خان با نگاهی غضبناک!
عصبانی طلبکارانه به آنها نگاه میکرند
و هیرادی که با چشمانی سرخ رگ گردنی متورم بی صدا به زمین زل زده
حق داشت هرکسی جای بود بدتر برخورد میکرد هیچ چیز سر جای خودش نبود حال همیشان هیچ تعریفی نداشت و بد بود
و بیشتر از همه برای هیرادی سخت بود که روز عروسیش روز دامادیش وقتی که به دنبال عروس میرود که از سالن آرایشگاه به تالار عروسی ببرد
با نبود عروس مواجه میشود و از همه بدتر
همان دقیقه عکس بارداری دو دست حلقه شده در هم چفت شده برایش ارسال میشود و پیامکی کثیف حاوی عذر خواهی
: «معذرت میخوام هیراد که تنهات گذاشتم
ولی تصمیم گرفتم به صدای قلبم گوش بدم
و به فکر آینده خودم و دخترم باشم تصمیم گرفتم با کسی که دوستش دارم و دوستم داره
به این زندگی ادامه بدم امیدوارم که منو درک کنی و ببخشی»
و کسی که این جملات نفرت انگیز را به به او تحویل داده بود
کسی نبود جز خواهر او .....گیسو.
PORT 1
سرش سنگینی میکرد
حالش بد بود !
به سختی نفس میکشید
مادرش بود که شیون میکشید گریه میکرد ..
هیچ چیز سر جای خودش نبود
هر دو برادرش از شرم و بیچارگی سر به زیر گرفته بودند ....و پدرش که از بی حیایی رسوایی که به وجود آمده بود کمرش خم شده بود در همین چهار ساعت انگار چهل سال پیر تر شده بود .
آخه آدم ها و خانواده خان با نگاهی غضبناک!
عصبانی طلبکارانه به آنها نگاه میکرند
و هیرادی که با چشمانی سرخ رگ گردنی متورم بی صدا به زمین زل زده
حق داشت هرکسی جای بود بدتر برخورد میکرد هیچ چیز سر جای خودش نبود حال همیشان هیچ تعریفی نداشت و بد بود
و بیشتر از همه برای هیرادی سخت بود که روز عروسیش روز دامادیش وقتی که به دنبال عروس میرود که از سالن آرایشگاه به تالار عروسی ببرد
با نبود عروس مواجه میشود و از همه بدتر
همان دقیقه عکس بارداری دو دست حلقه شده در هم چفت شده برایش ارسال میشود و پیامکی کثیف حاوی عذر خواهی
: «معذرت میخوام هیراد که تنهات گذاشتم
ولی تصمیم گرفتم به صدای قلبم گوش بدم
و به فکر آینده خودم و دخترم باشم تصمیم گرفتم با کسی که دوستش دارم و دوستم داره
به این زندگی ادامه بدم امیدوارم که منو درک کنی و ببخشی»
و کسی که این جملات نفرت انگیز را به به او تحویل داده بود
کسی نبود جز خواهر او .....گیسو.
۴.۱k
۰۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.