کوچه ها را شبانه می گشتم
کوچه ها را شبانه می گشتم
با دو چشمی که تشنه ی او بود
با دو پایی که شوق مردن داشت
رد پايش شبيه چاقو بود
خاطراتش یکی یکی آمد
عکس او،عطر او،تمامم او
با خودم جنگِ در فراموشی
قصد کرده به انهدامم او
خانه ام را عوض کنم بايد
خاطراتش به گريه ميخم کرد
کوچه هارا،تمام شهرم را
ميسپارم به عمق گوري سرد
اين توافق به نفع دنيا بود
نه به نفع من وتو ...باور کن
مرگ آهسته دردلم ميگفت
بعدازاين با حضور ِ من سر کن
با دو چشمی که تشنه ی او بود
با دو پایی که شوق مردن داشت
رد پايش شبيه چاقو بود
خاطراتش یکی یکی آمد
عکس او،عطر او،تمامم او
با خودم جنگِ در فراموشی
قصد کرده به انهدامم او
خانه ام را عوض کنم بايد
خاطراتش به گريه ميخم کرد
کوچه هارا،تمام شهرم را
ميسپارم به عمق گوري سرد
اين توافق به نفع دنيا بود
نه به نفع من وتو ...باور کن
مرگ آهسته دردلم ميگفت
بعدازاين با حضور ِ من سر کن
۵.۵k
۲۷ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.