امروز بیشتر از همه روزها دوست داشتم نجف بودم کنار ضریح
امروز بیشتر از همه روزها دوست داشتم نجف بودم... کنار ضریح... جلوی ایوان نجف یا حتی روبروی باب القبله... شاید هم کوفه... امشب فقط و فقط دوست داشتم نجف بودم و از ته دل با مولامون همدردی می کردم... اما بازم لایق دیدار نشدم و من موندم و حسرت و اشک و هق هق....:(
پ.ن: عاقبت چشم گدا لایقِ دیدار نشد*
جز غم دوری تان حاصل بیمار نشد/من نخواهم دگر این چشم گنه کارم را*
به چه کارم که دمی لایق رخسار نشد/همه دم خون دل از این دل غمدیده خورم*بشکند دل که دمی محرم اسرار نشد/گفته بودم نشوید از من دلداده جدا*حاصل دوری تان جز غم و زنگار نشد/نیست تقصیر تو گر این دل من را نخری*بر سر کوی تو چون زار و گرفتار نشد...:(
پ.ن: عاقبت چشم گدا لایقِ دیدار نشد*
جز غم دوری تان حاصل بیمار نشد/من نخواهم دگر این چشم گنه کارم را*
به چه کارم که دمی لایق رخسار نشد/همه دم خون دل از این دل غمدیده خورم*بشکند دل که دمی محرم اسرار نشد/گفته بودم نشوید از من دلداده جدا*حاصل دوری تان جز غم و زنگار نشد/نیست تقصیر تو گر این دل من را نخری*بر سر کوی تو چون زار و گرفتار نشد...:(
- ۴.۱k
- ۱۲ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط