بگذار

بگذار
آفتاب من
پیرهنم باشد
و آسمان من
آن کهنه‌کرباس بی‌رنگ

بگذار
بر زمین خود بایستم
بر خاکی از بُراده‌ی‌ الماس و رعشه‌ی‌ درد
بگذار سرزمینم را
زیر پای خود احساس کنم
و صدای رویش خود را بشنوم

#احمد_شاملو


دیدگاه ها (۲)

‌ماه ، شایدفرزند نداشته ی ماست !زیبایی اش به تو رفتهتنهایی ا...

همیشه جای شکایت ز خلق بسیار استولی برای تو از خود شکایت آورد...

اگر از من بپرسیدکه برای انجام چه کاریبه این دنیا آمده‌ام،من ...

بیگانه ماندی و نشدی آشنا تو همبیچاره من! اگر نشناسی مرا تو ه...

برو بمیربمیر بمیر بمیر بمیر بمیر تو لیاقت شونو نداری! فقط ب...

#عشق_شفاف part: 7دستامو محکم گرفتو وحشیانه به اون نقطه کوبید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط