پارت ۳۴
پارت ۳۴
+ چی ؟
- نکنه انتظارشو نداشتی ؟
+ من ... من فقط
- اموال من باید توی دسترسم باشه ا/ت تو باید پیش من زندگی کنی
+ ولی ، ولی تهیونگ چی ؟
خندهی ترسناکی کرد
- تهیونگ آره
با دستش چنمو گرفت و فشار داد و به خودش نزدیک کرد
- دوست دارم فقط یه بار دیگه اسمش رو از زبونت بشنوم ، تا بفرستمش اون دنیا ، فهمیدی ؟
+ فه ... فهمیدم
- خوبه دیگه پاشو برو عصبانیم کردی سعی کن زود به زود بیای تا این جلسات کوفتی زود تر تموم شه
از رو پاش بلند شدم و اتاق رفتم
اون الان تهیونگو با من تهدید کرد مطمئنم که همچین کاری میکنه از کسی مثل کوک بعید نیست قدم هامو به سمت خونه برداشتم وقتی دم در خونه رسیدم یه پسری جلوی در دیدم اون .. اون تهیونگ بود اینجا چیکار میکرد بهسمت رفتم
+ تهیونگ تو اینجا چیکار میکنی ؟
× اومدم باهات حرف بزنم
میترسیدم کوک آدم فرستاده باشه دنبالم از اون بعید نبود
+ میخوای بریم خونه تا باهم راحت تر صحبت کنیم
× باشه
وارد خونه شدیم تهیونگ هم روی کاناپه نشست
+ چیزی میخوای برات بیارم
× نه بیا بشین
رفتم نشستم
× خوب من ... من می خوام ازت جدا شم ومیخواستم بهت بگم که دارم میرم آمریکا یه موقیت شغلی خوبی گیرم اومده میخواستم قبل رفتم اینو بهت بگم
نمی دونستم باید از این حرف تهیونگ خوشحال باشم یانه ولی خدارو شکر میکردم اون گفت که از هم جدا شیم چون گفتن این برای من خیلی سخت بود و از یه طرف هم ناراحت بودم چون داشتم بهترین دوستمو از دست میدادم
نا خواسته چشمام پر از اشک شد
+ تهیونگ من واقعا متاسفم برای رفتار هایی که داشم و اینکه برات خیلی خوشحالم و امیدوارم بتونی موفق شی
× ممنون امیدوارم تو هم بتونی موفق شی
برای چند ثانیه سکوت همه جارو فرا گرفته بود که تهیونگ این سکوت رو شکست
× بهتره من دیگه برم
تهیونگ بلند شد و داشت میرفت که تاقت نیوردم و رفتم بغلش کردم و اون هم بغلم کرد
+ تهیونگ واقعا متاسفم لطفا منو ببخش
× نیازی به معذرت خواهی نیست
بعد چند دقیقه از هم جداشیم
+ پروازت کیه ؟
× پس فردا
+ موفق باشی
× همچنین
تهیونگ رفت و درسته دیگه دوسش نداشتم ولی من جز اون کس دیگه ای رو نداشتم و وقتی یاد تمام اون خاطرات میوفتم از خودم بدم میاد که چطور تونستم ایکارو باهاش بکنم ولی خوشحالم که اون متوجه این موضوع نشود و خودش خاست که ازم جدا بشه
پایان پارت ۳۴
لطفا لایک کنید ♥️🙏
( ببخشید اگر بد شد چون قرار نبود این شکلی بشه در واقع قرار بود تهیونگ خیلی ناراحت بشه ولی تغییرش دادم تا شما ناراحت نشین 🙂🙏 )
+ چی ؟
- نکنه انتظارشو نداشتی ؟
+ من ... من فقط
- اموال من باید توی دسترسم باشه ا/ت تو باید پیش من زندگی کنی
+ ولی ، ولی تهیونگ چی ؟
خندهی ترسناکی کرد
- تهیونگ آره
با دستش چنمو گرفت و فشار داد و به خودش نزدیک کرد
- دوست دارم فقط یه بار دیگه اسمش رو از زبونت بشنوم ، تا بفرستمش اون دنیا ، فهمیدی ؟
+ فه ... فهمیدم
- خوبه دیگه پاشو برو عصبانیم کردی سعی کن زود به زود بیای تا این جلسات کوفتی زود تر تموم شه
از رو پاش بلند شدم و اتاق رفتم
اون الان تهیونگو با من تهدید کرد مطمئنم که همچین کاری میکنه از کسی مثل کوک بعید نیست قدم هامو به سمت خونه برداشتم وقتی دم در خونه رسیدم یه پسری جلوی در دیدم اون .. اون تهیونگ بود اینجا چیکار میکرد بهسمت رفتم
+ تهیونگ تو اینجا چیکار میکنی ؟
× اومدم باهات حرف بزنم
میترسیدم کوک آدم فرستاده باشه دنبالم از اون بعید نبود
+ میخوای بریم خونه تا باهم راحت تر صحبت کنیم
× باشه
وارد خونه شدیم تهیونگ هم روی کاناپه نشست
+ چیزی میخوای برات بیارم
× نه بیا بشین
رفتم نشستم
× خوب من ... من می خوام ازت جدا شم ومیخواستم بهت بگم که دارم میرم آمریکا یه موقیت شغلی خوبی گیرم اومده میخواستم قبل رفتم اینو بهت بگم
نمی دونستم باید از این حرف تهیونگ خوشحال باشم یانه ولی خدارو شکر میکردم اون گفت که از هم جدا شیم چون گفتن این برای من خیلی سخت بود و از یه طرف هم ناراحت بودم چون داشتم بهترین دوستمو از دست میدادم
نا خواسته چشمام پر از اشک شد
+ تهیونگ من واقعا متاسفم برای رفتار هایی که داشم و اینکه برات خیلی خوشحالم و امیدوارم بتونی موفق شی
× ممنون امیدوارم تو هم بتونی موفق شی
برای چند ثانیه سکوت همه جارو فرا گرفته بود که تهیونگ این سکوت رو شکست
× بهتره من دیگه برم
تهیونگ بلند شد و داشت میرفت که تاقت نیوردم و رفتم بغلش کردم و اون هم بغلم کرد
+ تهیونگ واقعا متاسفم لطفا منو ببخش
× نیازی به معذرت خواهی نیست
بعد چند دقیقه از هم جداشیم
+ پروازت کیه ؟
× پس فردا
+ موفق باشی
× همچنین
تهیونگ رفت و درسته دیگه دوسش نداشتم ولی من جز اون کس دیگه ای رو نداشتم و وقتی یاد تمام اون خاطرات میوفتم از خودم بدم میاد که چطور تونستم ایکارو باهاش بکنم ولی خوشحالم که اون متوجه این موضوع نشود و خودش خاست که ازم جدا بشه
پایان پارت ۳۴
لطفا لایک کنید ♥️🙏
( ببخشید اگر بد شد چون قرار نبود این شکلی بشه در واقع قرار بود تهیونگ خیلی ناراحت بشه ولی تغییرش دادم تا شما ناراحت نشین 🙂🙏 )
۱۰۸.۳k
۱۱ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.