برایش بنویس دوستت دارم

‌‏برایش بنویس: «دوستت دارم.»
بنویس: «چه فرقی می‌کند که امروز، چندمین روزِ رفته از زمستان است؟»
لب‌خندهاش را تجسم کن و بنویس:
«خنده‌های تو به آفتابِ مرداد می‌مانند، در این زمهریر نامهربانی‌ها وُ آلودگی اخم‌ها.»
بایست مقابلش؛
عشق را میان دست‌هات بگیر و بگو:
«عهدمان باشد تا همیشه.»
بایست به تماشای چشم‌هاش و تمامِ قلبت را بسپار به هرمِ شورانگیز ِ مرداد لب‌هاش؛
وَ نامش را صدا بزن.
«تو را دوست دارم.»
#رحمان_نقی‌زاده
دیدگاه ها (۳)

همیشه نباید حرف زدگاه باید سکوت کردحرف دل که گفتنی نیست !!با...

زمان ما همه چیز فرق میکرد؛یادمه بچه بودیم سرِظهر که از مدرسه...

دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرتتا چو خورشید نبینند به هر با...

نرمک نرمک از لب چشمه می آید، رعناخندان خندان ناز و کرشمه می ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط