من و دنیای دیگر part ¹

آتوسا:دیگه کارام تموم شده بود و همه خواب بودن
رفتم تو اتاقم و تو گوشیم بودم که یه پیام برام اومد که امروز تولدمه خودم هم یادم نبود 🥺🙂💔
امیر:رفتم تو اتاقش ‌ با یه یه مینی کیک و یه بادکنک صورتی
امیر:سوپرایز
آتوسا:ااا مرسییی🙃💛
امیر:تولدت مبارک آتوسا
آتوسا:خیلی خوبی
امیر:مرسی
آتوسا:خب تا حالا کسی برام تولد نگرفته ولی خب یادمه 1‌ سالم بود بابام برام یه عروسک گرفته بود که هنوز دارمش
امیر:خدا رحمتش کنه
آتوسا:مرسی
امیر:خب دیگه ول کن نمی‌خواد ناراحت باشی‌
امشب تولدته قراره کلی خوش بگذرونیم
.فردای روز بعد.
آتوسا:بیدار شدم و دیدم که دوستم اومد پیشم
یعنی خدمتکار اونجا بود
دیانا:بیدار شو قراره برات خواستگار بیاد
آتوسا:دیانا چی میگی تو
دیانا: خواستگار برات قراره بیاد خانم خودش گفت
آتوسا:یعنی چی!!!😶😳
دیانا:یعنی خواستگار داره میاد برات
دیانا:زود لباساتو بپوش و بیا پایین
آتوسا:کدوم لباسا ؟
دیانا:توی کمدت لباس گذاشتن
آتوسا:پسره کیه؟
دیانا:من از کجا بدونم مگه دیدمش قبلا
آتوسا:خب باشه من آماده میشم
(خوشحال بودم چون دیگه داشتم از خدمتکاری این خونه راحت میشدم از طرفی ناراحت بودم چون نمیدونستم که پسره کیه)
آتوسا:بیخیال شدم و لباسامو پوشیدم

به نظر شما خواستگارش کیه؟
لایک ها به 10 برسه پارت بعدی رو میزارم
کامنت ها به 50 برسه
دیدگاه ها (۱)

ملکه قلب یخیم(پارت 28 که پاک شده بود)

هستی

امیر برگشت

اکس دیت امیر و نیکا

ادامه ی پارت ¹¹......کای: برو یه آبی به دست و صورتت بزن بریم...

عام... درودخب ببینیدتا الان این پیجو زیاد محکم نگرفتم واسه ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط