اگر چه اجبار بود

اگر چه اجبار بود

پارت هشتم ( فصل اول )

راست می‌گفت کلا همه چی یادم رفت.....


ویو کوک ....


به ساعت توی دستم نگاه کردم هنوز ساعت نه شب بود این شب نمی‌خواد تموم شه؟!

این فیلم بردارم از اول روز دست از سرمون بر نداشته اَههههه

دیگه وقت رقص زن و شوهر بود همه رفتن کنار و چراغا خاموش شد . " امشب همه دست به دست هم دادن تا من و دیوونه کنن " دست ات رو گرفتم و به وسط پیست رقص رفتم آروم طوری که کسی متوجه نشه دم گوشش گفتم

کوک = به نفطه همکاری کنی « منحرفای بدبخت منظور رقص می‌باشد »

ات = ب...باشه


کوک = خوبه

بعد دستم و دور کمرش حلقه کردم و اونم دستشو دور گردنم حلقه کرد و شروع کردیم به رقصیدن بعد رقص همه یه دست زدن و حالا .


مهمان ها = دوماد عروس و ببوس . دوماد عروس و ببوس ....

دیگه داشت سرم میرفت صورت ات و نزدیک صورتم کردم و شروع کردم به بوسیدن ل*باش بعد چند مین ازش جدا شدم و صدای جیغ زن و مردا بلند شد .


ویو ات ...

با تعجب به کوک نگاه کردم ولی سر خودمو جمع کردم تا ضایع نشم « ضایع روغن مایع » ( ادمین جان خفه ) « چَشم رو چِشم » بعد صد قرن ساعت ، این مهمونی کوفتی تمام شد و من با اون لباس سنگین به بدبختی رو صندلی جلو نشتسم و .. بومممممم .... محکم در جلو رو بستم که جونگ کوک دستم و محکم‌ گرفت و پیچوند .

کوک = دفعه آخرت در و اینجوری بهم میکوبی فهمیدی ؟( عصبانیت )


ات = آخخخخخخ .... باشه .... دستمو ول کن .... آیییییی


کوک = آفرین


بعد دستمو ول کرد بلافاصله گفتم


ات = ماست بخور ، دوغ برین


کوک = خیلی زبون درازی ، خودم کوتاهش میکنم


ات = مگه لباسه که کوتاهش کنی


کوک = هر هر هر خندیدیم


ات = گوجه خوردیم رب ریدیم


کوک‌= هر هر هر بامزه مراقب باش شب مورچه ها ن دزدنت


ات = از کنار تو بودن که بهتره



دیگه حرفی بینمون رد و بدل نشد ...



ادامه دارد ⁦❤️⁩⁦❤️⁩


شرط = نداریم


ببخشید دیر گذاشتم نتم تموم شده بود
دیدگاه ها (۱)

تولدت مبارک گربه کیوت من 🥳🥳🍊🐈

حتی از ورژن اصیلیش هم بهتر شد 🥺🥺⁦❤️⁩

هیتر چیست ؟!

این یعنی چی الان ؟!

یونا یهو روی پاهام یه دستی احساس کردم که داشت رون پام فشار ...

وقتی حواست نی دستت میخوره به..... اهم 😂😐نامی: اتات: ام...ببش...

عشق مافیایی p8

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط