ویو روز عروسی
ویو روز عروسی
رفتم حموم و میکاپ ارتیستا اومدن و منو آرایش کردن
لباس عروسی مو پوشیدم .......
ویو جیمین
آرایشگر اومد و صورتمو اصلاح کرد و موهامو درست کرد لباسامو پوشیدم و رفتم پایین
چند مین بعد آت خیلی شیک و زیبا اومد پایین
¥سلام
£خیلی زیبا شدی
¥ شما هم خیلی جذاب شدی
£بریم
¥بریمممممم
ویو اندر تالار
وارد سالن شدیم
همه بلند شدن و وایسادن و دست زدن
چند مین بعد
داشتیم میرقصیدیم و فلان و بیسار و موقع شام شد
داشتم اولین قاشق غذا رو میذاشتم دهنم که صدای مهیب تیر اومد
یه مرده : هی جیمین ک...
£ها چیه
مرده :تو محموله های گرانبهای منو منفجر کردی
میدونی چند بیلیارد دلار خسارت وارد کردی
£اها خب به چپ ترین نقطه راستم
مرده؛عه پس که این طور «اسلحه رو میگیره سمت آت و به مغزش شلیک میکنه»
حالا ببینم بازم به چپ ترین نقطه راستته یا نه
بریم بچه ها
£نه نه آت تو میتونی نه اتتتتتتتتتتت
«ات مرد »
چند سال بعد
خانواده جیمین هزار بار جیمینو به روان پزشکی بردن اما نه که نه
جیمین هر روز افسرده تر و افسرده تر میشد
جیمینو تو تیمارستان بستری کردن چون هربار که تنها میشد رگشو میزد اما هربار جون سالم به در می برد
بعد از این که جیمین بهبود پیدا کرد
رفت سر قبر آت و گریه میکرد
آخر دیگه نتونست دوم بیاره و خودشو از یه ساختمون خیلی بلند پرت کرد پایین و رفت پیش آت
لالالالالالالالالالالاللالا
خب خب دیگه اشکاتونو پاک کنید که میخوام معرفی فیک جدید رو بزارممممم
درضمن
فش آزاده 😂😂😂😂
رفتم حموم و میکاپ ارتیستا اومدن و منو آرایش کردن
لباس عروسی مو پوشیدم .......
ویو جیمین
آرایشگر اومد و صورتمو اصلاح کرد و موهامو درست کرد لباسامو پوشیدم و رفتم پایین
چند مین بعد آت خیلی شیک و زیبا اومد پایین
¥سلام
£خیلی زیبا شدی
¥ شما هم خیلی جذاب شدی
£بریم
¥بریمممممم
ویو اندر تالار
وارد سالن شدیم
همه بلند شدن و وایسادن و دست زدن
چند مین بعد
داشتیم میرقصیدیم و فلان و بیسار و موقع شام شد
داشتم اولین قاشق غذا رو میذاشتم دهنم که صدای مهیب تیر اومد
یه مرده : هی جیمین ک...
£ها چیه
مرده :تو محموله های گرانبهای منو منفجر کردی
میدونی چند بیلیارد دلار خسارت وارد کردی
£اها خب به چپ ترین نقطه راستم
مرده؛عه پس که این طور «اسلحه رو میگیره سمت آت و به مغزش شلیک میکنه»
حالا ببینم بازم به چپ ترین نقطه راستته یا نه
بریم بچه ها
£نه نه آت تو میتونی نه اتتتتتتتتتتت
«ات مرد »
چند سال بعد
خانواده جیمین هزار بار جیمینو به روان پزشکی بردن اما نه که نه
جیمین هر روز افسرده تر و افسرده تر میشد
جیمینو تو تیمارستان بستری کردن چون هربار که تنها میشد رگشو میزد اما هربار جون سالم به در می برد
بعد از این که جیمین بهبود پیدا کرد
رفت سر قبر آت و گریه میکرد
آخر دیگه نتونست دوم بیاره و خودشو از یه ساختمون خیلی بلند پرت کرد پایین و رفت پیش آت
لالالالالالالالالالالاللالا
خب خب دیگه اشکاتونو پاک کنید که میخوام معرفی فیک جدید رو بزارممممم
درضمن
فش آزاده 😂😂😂😂
۱۲.۴k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.