¶ سلام من آت هستم و دانشجو
¶ سلام من آت هستم و دانشجو
امروز از طرف دانشگاه مارو دارن میبرن اردو
داریم میریم یه جنگل
جنگل قشنگی عه یه هتل مجلل هم داره
ویو روز قبل تو دانشگاه
رفتیم تو کلاس نشستیم
یه پسر جذاب اومد تو و خودشو معرفی کرد
این پسره که اسمش جونگ کوک بود خیلی عجیب بود
یه جورایی خاص بود چشم و لب قرمزی داشت
شبیه خونآشامها بود
واییییی روش کراشی زدم
ویو تو اتوبوس
رفتم نشستم کنارم خالی بود
دیدم کوک اومد کنارم نشست
واییی الان چیکار کنم
¶سلام
$سلام
¶ام.. هیجا....
$نه دارم
¶اوووو.... تو از کجا فهمیدی چی میخوام بگم
$پوزخند
¶میگم تو خیلی شبیه خو......
استاد: خب بچه ها الان داریم راه میوفتیم سه روز اونجاییم و امیدوارم خاطرات خوبی براتون رقم بخورد
همه :ممنون
ویو موقعی که رسیدن
¶وقتی چشمام باز شد دیدم تو بغل کوکم
جیییییییییییییییییییییییییییییییییییغ
$هی هی چته
¶بب..خ..شید
........
بچه ها دارم میرم بیرون اومدم مینویسم
شایدم شب نمد والا
بوس بوس
و راستی ممنون که کامنت میزارید
این فیک روز به روز هیجانی تر میشه
امروز از طرف دانشگاه مارو دارن میبرن اردو
داریم میریم یه جنگل
جنگل قشنگی عه یه هتل مجلل هم داره
ویو روز قبل تو دانشگاه
رفتیم تو کلاس نشستیم
یه پسر جذاب اومد تو و خودشو معرفی کرد
این پسره که اسمش جونگ کوک بود خیلی عجیب بود
یه جورایی خاص بود چشم و لب قرمزی داشت
شبیه خونآشامها بود
واییییی روش کراشی زدم
ویو تو اتوبوس
رفتم نشستم کنارم خالی بود
دیدم کوک اومد کنارم نشست
واییی الان چیکار کنم
¶سلام
$سلام
¶ام.. هیجا....
$نه دارم
¶اوووو.... تو از کجا فهمیدی چی میخوام بگم
$پوزخند
¶میگم تو خیلی شبیه خو......
استاد: خب بچه ها الان داریم راه میوفتیم سه روز اونجاییم و امیدوارم خاطرات خوبی براتون رقم بخورد
همه :ممنون
ویو موقعی که رسیدن
¶وقتی چشمام باز شد دیدم تو بغل کوکم
جیییییییییییییییییییییییییییییییییییغ
$هی هی چته
¶بب..خ..شید
........
بچه ها دارم میرم بیرون اومدم مینویسم
شایدم شب نمد والا
بوس بوس
و راستی ممنون که کامنت میزارید
این فیک روز به روز هیجانی تر میشه
۹.۱k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.