عشق شیرین p7
+چی شد چی میگه
×هم پول رو واریز میکنه هم برای خرید لباسی که روش نوشیدنی ریخت میریم خرید
~این عالیه هانول
ویو ا/ت :
برای عصر من خیلی ذوق داشتم برایه همین بعد از ناهار هرچی لباس بود ریختم رو تخت کل اتاق شده بود لباس تصمیم گرفتم لباسی بپوشم که به سلیقه ی کوک بخوره مثلا کوک تیپ دارم داره منم یه لباس مجلسی دارک میپوشم (عکس لباس اسلاید بعد)
هااون و هانول هم تو انتخاب لباس بهم کمک میکردن
عصر ساعت 7:00......
+من خوب شدم
×معرکه شدی
~خیلی خوشگل شدی
ویو ا/ت :
وقتی در اتاقم رو باز کردم با کوک مواجه شدم اونم با من در اتاقش رو باز کرد و هردو خندیدیم رفتیم سوار ماشین شدیم به سمت یه کافه ی شیک حرکت کردیم تو راه هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد وقتی رسیدیم وارد کافه شدیم و سفارش دادیم اما بهترین چیزه ممکن که تو اون کافه برام اتفاق افتاد این بود که کوک شمارم رو گرفت و بعد یه ساعت نیم برگشتیم هتل
×هم پول رو واریز میکنه هم برای خرید لباسی که روش نوشیدنی ریخت میریم خرید
~این عالیه هانول
ویو ا/ت :
برای عصر من خیلی ذوق داشتم برایه همین بعد از ناهار هرچی لباس بود ریختم رو تخت کل اتاق شده بود لباس تصمیم گرفتم لباسی بپوشم که به سلیقه ی کوک بخوره مثلا کوک تیپ دارم داره منم یه لباس مجلسی دارک میپوشم (عکس لباس اسلاید بعد)
هااون و هانول هم تو انتخاب لباس بهم کمک میکردن
عصر ساعت 7:00......
+من خوب شدم
×معرکه شدی
~خیلی خوشگل شدی
ویو ا/ت :
وقتی در اتاقم رو باز کردم با کوک مواجه شدم اونم با من در اتاقش رو باز کرد و هردو خندیدیم رفتیم سوار ماشین شدیم به سمت یه کافه ی شیک حرکت کردیم تو راه هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد وقتی رسیدیم وارد کافه شدیم و سفارش دادیم اما بهترین چیزه ممکن که تو اون کافه برام اتفاق افتاد این بود که کوک شمارم رو گرفت و بعد یه ساعت نیم برگشتیم هتل
۱۰.۶k
۰۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.