عشق شیرین p8

خیلی خسته بودم اما تا پامو گذاشتم تو اتاق هانول هااون منو به حرف گرفتن همه چیز رو براشون تعریف کردم
×خرشانس خوشبحالت
+اره خوش شانسم
~شمارتو گرفت عرررررررر
+اوم
فردا........
ویو ا/ت :
اون شب از هیجان زیاد نخوابیدم اما صبح با انرژی از خواب بلند شدم و رفتم پیش دخترا اونا هم بیدار شده بودن که گفتم :
+بچه ها تا کی قرارها تو هتل بمونیم
×راست میگه تا آخر عمرمون نمی‌تونیم تو هتل بمونیم
~خب یه خونه بخریم
+اره فکر خوبیه
×پولم داریم نه؟؟؟
+اره داریم
~پس منتظر چی هستی لپتاب رو بیار دیگه
+اوک
ویو ا/ت :
رفتم لپتاب رو آوردم رفتم تو اینترنت تا یه خونه ی خوب پیدا کنیم و موفق هم شدیم یه خونه ی خیلی شیک و متوسط پیدا کردیم جوری بود که توش راحت باشیم و ستایی جاشیم خونه چیده شده هم بود بهداز ظهر رفتیم خونه رو دیدیم و با هتل حساب کردیم و رفتیم تو خونه جدیدمون وسایلمون رو تو اتاق هامون گذاشتیم حالا باید دنبال کار بگردیم وقتی ایران بودیم آرزو داشتیم آیدل بشیم صدا و دنسمون رو که دیگه نگم براتون عالیه پس تصمیم گرفتیم به یه کمپانی درخواست بدیم اونم چه کمپانی ،کمپانی بیگ هیت‌ پس زود لباس پوشیدیم و راه افتادیم (عکس لباس ها اسلاید بعد) وقتی رسیدیم با پایه راست وارد شدیم رفتیم تا تست بدیم وقتی دادیم و تموم شد گفتن که یه ساعت دیگه با مشورت اعلام میکنیم ماهک گفتیم بریم تریا بشینیم یه چی سفارش بدیم
دیدگاه ها (۵)

عشق شیرین p9

جذابیت می‌باره🫀❤️‍🩹

عشق شیرین p7

جذاب بودن به روایت تصویر ❤️‍🩹🫀

ویو ا،ت صبح از خواب پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم کارای لازم ...

فیک مافیای سیاه من part 3

پارت ۷۹ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط