همسایه مشکوک
پارت4
اون روز بارون شدیدی میبارید. ات تازه از خرید برگشته بود و با هزار بدبختی داشت ساکها رو از ماشین تا در آپارتمان میکشید. کفشهاش خیس شده بود و موهاش به صورتش چسبیده بود. همین لحظه صدایی از پشت سر شنید:
— «کمک نمیخوای؟»
برگشت و دید یونجون، با یک هودی مشکی و ماسک همیشگی، زیر چتر ایستاده. قبل از این که ات جواب بده، چتر رو روی سر اون هم گرفت و ساکها رو از دستش گرفت.
— «اینا رو بده من. الان تو از بس خیس شدی شبیه جلبک دریایی شدی.»
ات با غرغر چتر رو کمی عقب زد.
— «مگه من ضعیفم؟»
— «نه… ولی این ساکها برای دوتا دست کوچولو زیادن.»
وقتی رسیدن دم در آپارتمان، یونجون یه لحظه لغزید و ساک خرید از دستش افتاد. چندتا بسته خوراکی افتاد زمین… یکیشون یک آلبوم سی دی بود — و نه هر آلبومی، بلکه آلبوم آخر TXT.
ات سریع خم شد تا اونو برداره.
— «تو… TXT گوش میدی؟!»
یونجون که انگار لحظهای گیج شده بود، سریع سی دی رو ازش گرفت و خندید:
— «آره… یکی از دوستام داده. گفت گوش کنم.»
ولی ات دقیق دید… اون سی دی امضا شده بود. نه فقط امضا، بلکه با خطی که روش نوشته بود: To YJ
"وای جی.. " ات این رو زیر لب گفت، اما یونجون با عجله موضوع رو عوض کرد:
— «راستی… این کوکیهایی که هفته پیش دادم رو دوست داشتی؟»
ات شک کرد ولی چیزی نگفت. اما از اون لحظه، هر بار که یونجون رو میدید، به اون امضا و YJ فکر میکرد.
شاید… فقط شاید… همسایهاش خیلی بیشتر از چیزی که نشون میده، معروف باشه.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~
#فیکشن
#فیک
#یونجون
#تی_اکس_تی
#فن_فیک
اون روز بارون شدیدی میبارید. ات تازه از خرید برگشته بود و با هزار بدبختی داشت ساکها رو از ماشین تا در آپارتمان میکشید. کفشهاش خیس شده بود و موهاش به صورتش چسبیده بود. همین لحظه صدایی از پشت سر شنید:
— «کمک نمیخوای؟»
برگشت و دید یونجون، با یک هودی مشکی و ماسک همیشگی، زیر چتر ایستاده. قبل از این که ات جواب بده، چتر رو روی سر اون هم گرفت و ساکها رو از دستش گرفت.
— «اینا رو بده من. الان تو از بس خیس شدی شبیه جلبک دریایی شدی.»
ات با غرغر چتر رو کمی عقب زد.
— «مگه من ضعیفم؟»
— «نه… ولی این ساکها برای دوتا دست کوچولو زیادن.»
وقتی رسیدن دم در آپارتمان، یونجون یه لحظه لغزید و ساک خرید از دستش افتاد. چندتا بسته خوراکی افتاد زمین… یکیشون یک آلبوم سی دی بود — و نه هر آلبومی، بلکه آلبوم آخر TXT.
ات سریع خم شد تا اونو برداره.
— «تو… TXT گوش میدی؟!»
یونجون که انگار لحظهای گیج شده بود، سریع سی دی رو ازش گرفت و خندید:
— «آره… یکی از دوستام داده. گفت گوش کنم.»
ولی ات دقیق دید… اون سی دی امضا شده بود. نه فقط امضا، بلکه با خطی که روش نوشته بود: To YJ
"وای جی.. " ات این رو زیر لب گفت، اما یونجون با عجله موضوع رو عوض کرد:
— «راستی… این کوکیهایی که هفته پیش دادم رو دوست داشتی؟»
ات شک کرد ولی چیزی نگفت. اما از اون لحظه، هر بار که یونجون رو میدید، به اون امضا و YJ فکر میکرد.
شاید… فقط شاید… همسایهاش خیلی بیشتر از چیزی که نشون میده، معروف باشه.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~
#فیکشن
#فیک
#یونجون
#تی_اکس_تی
#فن_فیک
- ۲.۳k
- ۲۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط