طعم خون
#طعم_خون
PT:9
*ا.ت ویو*
دستمو رو پایین کمرش گذاشتم و صورتمو دم گوشش بردم
+شاید زود باشه... ولی انجامش بدیم؟
_اینجوری میخوای؟
+شاید...
*هیونجین ویو*
انقد زود؟ ولی ضرر که نداره. شلوارشو آروم در آوردم و شلوار خودمم در آوردم
آروم واردش کردم
+عااح...(آروم)
_خودت خواستیااا بعدا پشیمون نشیی
+نمیشم... عااح...(من بچه خوبیم)
بعد 15 مین ازش کشیدم بیرون و لباسامون رو پوشیدیم
_خوبی؟
+آره ولی یکم دلدرد دارم
_آیگوو بیا بریم خونه برو دوش بگیر
+پس منو برسون خونه
_نو نو. خونه ی من
+یه بار گفتم اینجوری کن پرو نشوو
_نترس کاریت ندارم
رسیدیم خونه و رفت دوش بگیره ولی قبلش وان رو واسش آماده کردم. بعد چند مین اومد بیرون و داشت موهاشو خشک میکرد
*ا.ت ویو*
داشتم موهامو خشک میکردم که یهو از پشت بغلم کرد
+چیکار میکنی؟
_نمیتونم بغلت کنم؟
+چرا...
_بزار موهاتو برات خشک کنم
موهامو آروم داشت خشک میکرد... وقتی خشک شد برگشتم تا ازش تشکر کنم که... لباشو روی لبام گذاشت
+اومم...
دستمو دور گردنش حلقه کردم و باهاش همکاری کردم...3 مین بعد آروم جدا شدیم و براید استایل بغلم کرد
_نمیدونم چرا... ولی کسی که میخواستم بکشمش الان عشقم شده... ببخشید که بخاطر من تبدیل به خون آشام شدی...
+اشکالی نداره. عوضش هم تورو دارم که ازم مراقبت کنی هم آدمای مجرم از دنیا کم میشن. جدی میگم مشکلی باهاش ندارم
_خوشحالم که اینو میشنوم...(لبخند
+چاگیا! من گشنمه
_چاگی؟ انقد زود؟
+آره دیگه چاگیااا
_بیا بریم پایین خون بدم بهت
+خون؟ اوکی
*هیونجین ویو*
بردمش پایین و روی صندلی گذاشتمش
یه شیشه خون آوردم و دادم بهش. جوری کیوت میخورد که میخواستم بخورمش
بعد از تموم کردن کل شیشه اومد و بغلم کرد...
+پیشم میمونی دیگه... مگه نه؟
_اوهوم... تا وقتی قلبم سر جاشه پیشت میمونم کوچولوی من...
پایان پارت ۹🥦
PT:9
*ا.ت ویو*
دستمو رو پایین کمرش گذاشتم و صورتمو دم گوشش بردم
+شاید زود باشه... ولی انجامش بدیم؟
_اینجوری میخوای؟
+شاید...
*هیونجین ویو*
انقد زود؟ ولی ضرر که نداره. شلوارشو آروم در آوردم و شلوار خودمم در آوردم
آروم واردش کردم
+عااح...(آروم)
_خودت خواستیااا بعدا پشیمون نشیی
+نمیشم... عااح...(من بچه خوبیم)
بعد 15 مین ازش کشیدم بیرون و لباسامون رو پوشیدیم
_خوبی؟
+آره ولی یکم دلدرد دارم
_آیگوو بیا بریم خونه برو دوش بگیر
+پس منو برسون خونه
_نو نو. خونه ی من
+یه بار گفتم اینجوری کن پرو نشوو
_نترس کاریت ندارم
رسیدیم خونه و رفت دوش بگیره ولی قبلش وان رو واسش آماده کردم. بعد چند مین اومد بیرون و داشت موهاشو خشک میکرد
*ا.ت ویو*
داشتم موهامو خشک میکردم که یهو از پشت بغلم کرد
+چیکار میکنی؟
_نمیتونم بغلت کنم؟
+چرا...
_بزار موهاتو برات خشک کنم
موهامو آروم داشت خشک میکرد... وقتی خشک شد برگشتم تا ازش تشکر کنم که... لباشو روی لبام گذاشت
+اومم...
دستمو دور گردنش حلقه کردم و باهاش همکاری کردم...3 مین بعد آروم جدا شدیم و براید استایل بغلم کرد
_نمیدونم چرا... ولی کسی که میخواستم بکشمش الان عشقم شده... ببخشید که بخاطر من تبدیل به خون آشام شدی...
+اشکالی نداره. عوضش هم تورو دارم که ازم مراقبت کنی هم آدمای مجرم از دنیا کم میشن. جدی میگم مشکلی باهاش ندارم
_خوشحالم که اینو میشنوم...(لبخند
+چاگیا! من گشنمه
_چاگی؟ انقد زود؟
+آره دیگه چاگیااا
_بیا بریم پایین خون بدم بهت
+خون؟ اوکی
*هیونجین ویو*
بردمش پایین و روی صندلی گذاشتمش
یه شیشه خون آوردم و دادم بهش. جوری کیوت میخورد که میخواستم بخورمش
بعد از تموم کردن کل شیشه اومد و بغلم کرد...
+پیشم میمونی دیگه... مگه نه؟
_اوهوم... تا وقتی قلبم سر جاشه پیشت میمونم کوچولوی من...
پایان پارت ۹🥦
۴.۸k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.