زیبای خفته
پارت : پنجم
جنی : من آمدم بریم ؟
تهیونگ : ارع بشین بریم
جنی : میگم فقدر من تو ایم ؟
ته : نه رزی جیمین ام هستند تو ماشین پشتی آن
جنی : آها باش ولی چرا داریم میریم اونجا ؟
ته : باید یک سری اطلاعات دقیق به دست بیاریم در مورد اون باند
جنی : اوکی
ته : سوالی نیست ؟
جنی : نچ امری بود میگم
ته : پرو
جنی : «زبون درازی کرد »
ته : رسیدیم از کنارم جم نخور ها
جنی : باش
یک مرد : آقای کیم از این ورا
ته : برای چرت پرت هات وقت ندارم بگو ریس آت بیاد
مرد : نیشخند باش
جیمین : تند نرو ته
جنی : راست میگه این جوری پایان اش به خون خون ریزی ختم میشه ها
ته : باش
پارک: آقای کیم خوش آمدید بشینید
ته : خوب میرم سر اصل مطلب می خوام موقعیت کنونی باند خفاش شب دربیاری
پارک : عوض اش چی به من میرسه ؟
ته : پول خانه ماشین طلا هر چیزی که به خوای
پارک : طلا چندتا شمش طلا می خوام
ته : باشه قبول
پارک : یک سوال دیگر این خانم که اینجا هستن چه نسبتی با شما دارن
ته : دوست دخترم هستن
پارک : بلع
ته : من میرم موقعیت که به دست اومد شمش ها به دست آت میرسونم
پارک : باشه
راوی
در همین هین تیر اندازی شد همه ترسید بودن اون مکان درش آدم های عادی هم بودن تیر به سمت جنی پرت شد ولی قبل خوردن اون تیر به قلب جنی اون در آغوش گرمی فرو رفت اون تهیونگ بود که تیر بهش خرد و جان جنی را نجات داد
جنی : تهیونگ تهیونگ چشم هات باز نگه دار
تهیونگ : نگران نباش
و از حال رفت
جنی : جیمین رزی باید تهیونگ ببریم
جیمین : ماشین دم در
جیمین تهیونگ بغل کرد و گذشت تو ماشین
__☆_____________☆♡☆♡☆♡
#ایو #رزی #جیسو #لالیسا #جنی #بلک_پینک
#جمین #نامجون #جین #کوکی #تهیونک #شوگا #جیهوپ #بی_تی_اس
#ایتیزی #وه_مای_گرل
#اورلگو #اکسو #تی_اکس_تی #پنت_هاوس #دبلیو #زیبای_حقیقی #اجوشی_من #روباه_نه_دم #ویرانگر_در_خدمت_شماست #عاشقان_ماه #گل_برفی
جنی : من آمدم بریم ؟
تهیونگ : ارع بشین بریم
جنی : میگم فقدر من تو ایم ؟
ته : نه رزی جیمین ام هستند تو ماشین پشتی آن
جنی : آها باش ولی چرا داریم میریم اونجا ؟
ته : باید یک سری اطلاعات دقیق به دست بیاریم در مورد اون باند
جنی : اوکی
ته : سوالی نیست ؟
جنی : نچ امری بود میگم
ته : پرو
جنی : «زبون درازی کرد »
ته : رسیدیم از کنارم جم نخور ها
جنی : باش
یک مرد : آقای کیم از این ورا
ته : برای چرت پرت هات وقت ندارم بگو ریس آت بیاد
مرد : نیشخند باش
جیمین : تند نرو ته
جنی : راست میگه این جوری پایان اش به خون خون ریزی ختم میشه ها
ته : باش
پارک: آقای کیم خوش آمدید بشینید
ته : خوب میرم سر اصل مطلب می خوام موقعیت کنونی باند خفاش شب دربیاری
پارک : عوض اش چی به من میرسه ؟
ته : پول خانه ماشین طلا هر چیزی که به خوای
پارک : طلا چندتا شمش طلا می خوام
ته : باشه قبول
پارک : یک سوال دیگر این خانم که اینجا هستن چه نسبتی با شما دارن
ته : دوست دخترم هستن
پارک : بلع
ته : من میرم موقعیت که به دست اومد شمش ها به دست آت میرسونم
پارک : باشه
راوی
در همین هین تیر اندازی شد همه ترسید بودن اون مکان درش آدم های عادی هم بودن تیر به سمت جنی پرت شد ولی قبل خوردن اون تیر به قلب جنی اون در آغوش گرمی فرو رفت اون تهیونگ بود که تیر بهش خرد و جان جنی را نجات داد
جنی : تهیونگ تهیونگ چشم هات باز نگه دار
تهیونگ : نگران نباش
و از حال رفت
جنی : جیمین رزی باید تهیونگ ببریم
جیمین : ماشین دم در
جیمین تهیونگ بغل کرد و گذشت تو ماشین
__☆_____________☆♡☆♡☆♡
#ایو #رزی #جیسو #لالیسا #جنی #بلک_پینک
#جمین #نامجون #جین #کوکی #تهیونک #شوگا #جیهوپ #بی_تی_اس
#ایتیزی #وه_مای_گرل
#اورلگو #اکسو #تی_اکس_تی #پنت_هاوس #دبلیو #زیبای_حقیقی #اجوشی_من #روباه_نه_دم #ویرانگر_در_خدمت_شماست #عاشقان_ماه #گل_برفی
۱۳.۴k
۱۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.