اجباری اما شیرین
پارت : هفتم
رزی جنی تا شب کلی خوش می گذرانند
رزی : خوب بیا برسونمت دیگ شب آقاتون نگران میشه
جنی : خیلی خره آقامون چندش بعدشم ما که پیاده اومدیم
رزی : تا دم خانه باهات میام
جنی : نخیرم شب برو خانه بابا نگران میشه با من بیای خیلی آخر شب میشه که برگردی
رزی : باشه بابا اع
جنی : خدافظ
رزی : بای
جنی : مراقبت کن
رزی : از بغل برو
جنی : جیمین اینو امروز گفت ...
راوی
جنی کلی دنبال تاکسی بودن منتظر بود اما نشد باران گرفت سرد بود هوا من با خانه کلی فاصله داشتم دلم می خواست گریه کنم تصمیم گرفتم پیدا برم باران نیومد اما مهم نبود خیس شدم رسیدم به یکی از خیابان ها تاریک مخوف بود نمی خواستم برم ولی تنها راهش بود رفتم ولی با دیدن چند مرد ترسی به دل ام نشست
مرد : چه دختر خوشگلی چرا این وقت شب بیرون ای ؟
یکی مرد دیگر : جون چه بدنی دارع میشه به بریمش
مرد : ارع خیلی تحریک کننده است.
مرد اومد نزدیک ام لب شو آورد نزدیک که
جنی : ولم کن مرتیکه اشغال
مرد : بیبی داری اذیت می کنی یا مال خودم میشی که تهش
جنی : به نفع ته که بری وگرنه بد تمام میشه
مرد : اخعی ترسیدم
جنی : من دختر نخست وزیر کره ام احمق
مرد : حتماً همونم که با پسر ریس جمهور ازدواج کرد
جنی : ارع خودمم
جنی خیلی می ترسیدم می ترسیدم اتفاقی که چند سال پیش برای. رزی افتاد برام بیوفته
مرد : کوچولو بیا لج نکن بیا می خوامت
جنی : ولم کن بزار برم
مرد : اول باید نیازم بر طرف کنی
جنی : نیا نزدیک
تو همون ترس سرما بارون با صدای که اومد آروم شدم آرامش خواستی تو صداش بود که من بهش نیاز داشتم
تهیونگ : یک قدم فقدر یک قدم نزدیک اش بشو تا آرزو راه رفتن به دلت بمون
مرد : تو کی هستی اصل اینجا چه کار می کنی
تهیونگ : شوهر اش ام
مرد : چی امکان ندارع
تهیونگ : فقدر بهت دو ثانیه اجازه میدم فرار کنی
فرار کردن تا رفتن احساس کردم پاهام نمی تون وزن آن تحمل کن افتادم زمین بی صدا گریه می کردم
تهیونگ : بهت گفتم بهم زنگ بزن بیام دنبالت
جنی : گریه بی صدا
تهیونگ : هوا سرد این کاپشن تنت کن
لباس شو از دورش در میار می اندازد رو جنی
تهیونگ : گریه نکن جنی
جنی : اگر نمی اومدی چی اگر اون اون اتفاق می افتاد چی ؟
تهیونگ : جنی من کنارتم نگران نباش من نمی زارم برات اتفاقی بیوفته
جنی : میشه میشه بغلم کنی ؟
تهیونگ : معلوم که میشه
تهیونگ : جنی تو آغوش میگیره و بغلش می کنه جنی ام کمی گریه می کنه
تهیونگ : دارع بارون میاد جنی مریض میشی عزیزم پشو پوشو بریم خانه
جنی : باشه
جیسو : جنی چرا خیس ای چیزی شد ؟
تهیونگ : برات توضیح میدم
جیسو : باشه
جنی : من میرم می خوابم
تهیونگ : بیا کمک کنم تا بالا
جنی : باشه
_☆_____________☆♡☆♡☆♡
#ایو #رزی #جیسو #لالیسا #جنی #بلک_پینک
#جمین #نامجون #جین #کوکی #تهیونک #شوگا #جیهوپ #بی_تی_اس
#ایتیزی #وه_مای_گرل
#اورلگو #اکسو #تی_اکس_تی #پنت_هاوس #دبلیو #زیبای_حقیقی #اجوشی_من #روباه_نه_دم #ویرانگر_در_خدمت_شماست #عاشقان_ماه #گل_برفی
رزی جنی تا شب کلی خوش می گذرانند
رزی : خوب بیا برسونمت دیگ شب آقاتون نگران میشه
جنی : خیلی خره آقامون چندش بعدشم ما که پیاده اومدیم
رزی : تا دم خانه باهات میام
جنی : نخیرم شب برو خانه بابا نگران میشه با من بیای خیلی آخر شب میشه که برگردی
رزی : باشه بابا اع
جنی : خدافظ
رزی : بای
جنی : مراقبت کن
رزی : از بغل برو
جنی : جیمین اینو امروز گفت ...
راوی
جنی کلی دنبال تاکسی بودن منتظر بود اما نشد باران گرفت سرد بود هوا من با خانه کلی فاصله داشتم دلم می خواست گریه کنم تصمیم گرفتم پیدا برم باران نیومد اما مهم نبود خیس شدم رسیدم به یکی از خیابان ها تاریک مخوف بود نمی خواستم برم ولی تنها راهش بود رفتم ولی با دیدن چند مرد ترسی به دل ام نشست
مرد : چه دختر خوشگلی چرا این وقت شب بیرون ای ؟
یکی مرد دیگر : جون چه بدنی دارع میشه به بریمش
مرد : ارع خیلی تحریک کننده است.
مرد اومد نزدیک ام لب شو آورد نزدیک که
جنی : ولم کن مرتیکه اشغال
مرد : بیبی داری اذیت می کنی یا مال خودم میشی که تهش
جنی : به نفع ته که بری وگرنه بد تمام میشه
مرد : اخعی ترسیدم
جنی : من دختر نخست وزیر کره ام احمق
مرد : حتماً همونم که با پسر ریس جمهور ازدواج کرد
جنی : ارع خودمم
جنی خیلی می ترسیدم می ترسیدم اتفاقی که چند سال پیش برای. رزی افتاد برام بیوفته
مرد : کوچولو بیا لج نکن بیا می خوامت
جنی : ولم کن بزار برم
مرد : اول باید نیازم بر طرف کنی
جنی : نیا نزدیک
تو همون ترس سرما بارون با صدای که اومد آروم شدم آرامش خواستی تو صداش بود که من بهش نیاز داشتم
تهیونگ : یک قدم فقدر یک قدم نزدیک اش بشو تا آرزو راه رفتن به دلت بمون
مرد : تو کی هستی اصل اینجا چه کار می کنی
تهیونگ : شوهر اش ام
مرد : چی امکان ندارع
تهیونگ : فقدر بهت دو ثانیه اجازه میدم فرار کنی
فرار کردن تا رفتن احساس کردم پاهام نمی تون وزن آن تحمل کن افتادم زمین بی صدا گریه می کردم
تهیونگ : بهت گفتم بهم زنگ بزن بیام دنبالت
جنی : گریه بی صدا
تهیونگ : هوا سرد این کاپشن تنت کن
لباس شو از دورش در میار می اندازد رو جنی
تهیونگ : گریه نکن جنی
جنی : اگر نمی اومدی چی اگر اون اون اتفاق می افتاد چی ؟
تهیونگ : جنی من کنارتم نگران نباش من نمی زارم برات اتفاقی بیوفته
جنی : میشه میشه بغلم کنی ؟
تهیونگ : معلوم که میشه
تهیونگ : جنی تو آغوش میگیره و بغلش می کنه جنی ام کمی گریه می کنه
تهیونگ : دارع بارون میاد جنی مریض میشی عزیزم پشو پوشو بریم خانه
جنی : باشه
جیسو : جنی چرا خیس ای چیزی شد ؟
تهیونگ : برات توضیح میدم
جیسو : باشه
جنی : من میرم می خوابم
تهیونگ : بیا کمک کنم تا بالا
جنی : باشه
_☆_____________☆♡☆♡☆♡
#ایو #رزی #جیسو #لالیسا #جنی #بلک_پینک
#جمین #نامجون #جین #کوکی #تهیونک #شوگا #جیهوپ #بی_تی_اس
#ایتیزی #وه_مای_گرل
#اورلگو #اکسو #تی_اکس_تی #پنت_هاوس #دبلیو #زیبای_حقیقی #اجوشی_من #روباه_نه_دم #ویرانگر_در_خدمت_شماست #عاشقان_ماه #گل_برفی
۱۳.۶k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.