دیوانه جان

دیوانه جان!
تو چه می دانی
کسی که همه چیز را می سپارد به دل
چه رسوایی می شود
حالا هی نیا
حالا هی نباش
حالا هی گوش هایت را بگیر
چشمانت را ببند
و باور نکن که عشق
مرا چه لامذهبی کرده است
که به هیچ صراطی جز تو
مستقیم نمی شود...
دیدگاه ها (۲۹)

سنگ باش بانو!شیشه که باشی می‌شکنند تو را به جرم شفافی و میگو...

چه کنم با دل خود؛با تو بمانم یا نه..؟با صدای غزلم از تو بخوا...

ﻳــﺎﺩﺗﻪ ﺑــﻲ ﻣــﻌﺮﻓــﺖ ....؟؟؟ﻣــﻴﺨــﻮﺍﺳــﺘﻲ بــﺸﻲﺳـﻨـﮓ ﺻـبـ...

آرزویم همه این بود که شوم پیر به پایش درد دارد برود، خیره بم...

ای دل غمگین به هجر یار عادت می کنیبیخود از غم دم مزن با هر ک...

در عمق رویا روزها ، با یاد تو سر کرده امدر راه تو دردانه گل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط