چند پارتی جیمین
چند پارتی جیمین
وقتی دوست پسرته و میخواد بیاد خواستگاریت ولی تو هر بار که حرفشو وسط میاری بحثو عوض میکنی....اما(علامت ا.ت- علامت جیمین+)
پارت۲
- باشه الان زود میام موچی(پیامم)( سریع یه تاکسی گرفتم و اماده شدم و رفتم خونش تا درو باز کرد ...)جیمیناااا(ذوقق)(.همو بغل کردیم...الان میفهمم که منم انگار دلتنگش بودم اغوشش ارامشه خاصی داشت)
+ ا.تتت...خوبی زندگیم؟! (وارد خونه شدیم و رفتیم رو کاناپه نشستیم)(لبخند)
- اره الان عالیمممم ...تو چی؟( دیدم جیمین نه تنها غذا کلی خوراکی هم روی میز روبه روی کاناپه گذاشته تا راحت تر بخوریم)(ذوق)
+ وقتی تو رو میبینم حالم از همیشه بهترههه فسقلیه من(لبخند)
- این خیلی خوبههه....من گشنمههه.. بخوریم جوجه؟(لبخند)
+(اخم کیوت) تو به من گفتی جوجه؟!(کمی باخنده)
- دقیقااا...تو هم بهم گفتی فسقلییی...(خنده)
+ (رو صو//رتش خم شدم که کمی عقب رفت ...انقد نزدی//کش شدم که زی//رم قرار گرفت و منم روش خی//مه زده بودم ...با خماریی از دلتنگی بو//سه ی با ولع و خی//سی رو شروع کردم ...کمی نگذشت که اونم همراهیم کرد بعد چند مین در اخر ل//به پایینشو گا//زه محکمی ازش گرفتم که اخی کشید و ازش جدا شدم و به چشماش که منو غرق خودش کرده بود زول زدم و لب زدم ) من جوجم؟هنوزم نظرت اینه بیب؟! کی میخوای متوجه بش من جوجه نیستم قشنگم؟(ابروی بالا انداختمو گفتم ولی در کمال تعجب اون با پررویی اما کیوت گفت)
-ولی جیمینا تو واقعا یه جوجه اییییییی(کیوت و خنده)
+(گونشو بو//سیدم) باشه من فقط جوجه ی توعم(لبخند)(از روش بلند شدم و اونم همینکارو کرد...)
-(کنارش دوباره نشستم که دستشو رو شونه هام انداخت و تلویزیون و روشن کرد و مشغول غذا خوردن شدیم....چند مینی گذشت که یهو جیمین سکوت و شکست و گفت....
حمایتتتت لاواممممم : )
اگه دوس دارین پارته بعدو بزارم حمایتم کنین کیوتاا *-*
وقتی دوست پسرته و میخواد بیاد خواستگاریت ولی تو هر بار که حرفشو وسط میاری بحثو عوض میکنی....اما(علامت ا.ت- علامت جیمین+)
پارت۲
- باشه الان زود میام موچی(پیامم)( سریع یه تاکسی گرفتم و اماده شدم و رفتم خونش تا درو باز کرد ...)جیمیناااا(ذوقق)(.همو بغل کردیم...الان میفهمم که منم انگار دلتنگش بودم اغوشش ارامشه خاصی داشت)
+ ا.تتت...خوبی زندگیم؟! (وارد خونه شدیم و رفتیم رو کاناپه نشستیم)(لبخند)
- اره الان عالیمممم ...تو چی؟( دیدم جیمین نه تنها غذا کلی خوراکی هم روی میز روبه روی کاناپه گذاشته تا راحت تر بخوریم)(ذوق)
+ وقتی تو رو میبینم حالم از همیشه بهترههه فسقلیه من(لبخند)
- این خیلی خوبههه....من گشنمههه.. بخوریم جوجه؟(لبخند)
+(اخم کیوت) تو به من گفتی جوجه؟!(کمی باخنده)
- دقیقااا...تو هم بهم گفتی فسقلییی...(خنده)
+ (رو صو//رتش خم شدم که کمی عقب رفت ...انقد نزدی//کش شدم که زی//رم قرار گرفت و منم روش خی//مه زده بودم ...با خماریی از دلتنگی بو//سه ی با ولع و خی//سی رو شروع کردم ...کمی نگذشت که اونم همراهیم کرد بعد چند مین در اخر ل//به پایینشو گا//زه محکمی ازش گرفتم که اخی کشید و ازش جدا شدم و به چشماش که منو غرق خودش کرده بود زول زدم و لب زدم ) من جوجم؟هنوزم نظرت اینه بیب؟! کی میخوای متوجه بش من جوجه نیستم قشنگم؟(ابروی بالا انداختمو گفتم ولی در کمال تعجب اون با پررویی اما کیوت گفت)
-ولی جیمینا تو واقعا یه جوجه اییییییی(کیوت و خنده)
+(گونشو بو//سیدم) باشه من فقط جوجه ی توعم(لبخند)(از روش بلند شدم و اونم همینکارو کرد...)
-(کنارش دوباره نشستم که دستشو رو شونه هام انداخت و تلویزیون و روشن کرد و مشغول غذا خوردن شدیم....چند مینی گذشت که یهو جیمین سکوت و شکست و گفت....
حمایتتتت لاواممممم : )
اگه دوس دارین پارته بعدو بزارم حمایتم کنین کیوتاا *-*
- ۱.۸k
- ۱۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط