عشق پنهان
عشق پنهان
p14
فلیکس:میمیری همیشه همینجوری بخندی
هیونجین:من بیشتر احساس هویج بودن میکنم
فلیکس:میخوای برو غذا بگیر
ا/ت:اره منم خیلی گشنمه
هیونجین:باشه باشه میرم دنبال نخود سیاه (رف)
فلیکس:ا/ت نمیخواستم جلوی هیون بگم نباید گریه کنی من خودم به اعضا میگم
ا/ت: نه نه خودم میگم دوست ندارم از یکی دیگه بشنون
فلیکس:اوکی ولی قول بده بگیا
ا/ت: باشه قول (بغل)
پایان فلش بک
ویو ا/ت
توی همین فکرا بودم که با صدای در از افکارم رفتم بیرون
جیمین:بهتری
ا/ت: بدنیستم (سرد)
جیمین:میدونم زدم تو ذوقت واقعا ببخشید
ا/ت:چقد این ببخشیدت تاثیر داره(سرد)
ویو جیمین
نمیدونستم چیکار کنم حالش خوب بشه یهو یادم افتاد ا/ت عاشق فست فوده یواشکی پیام دادم به تهیونگ
پیام.ج:تهیونگ غذاهای مورد علاقه ا/ت رو بگیر بیا بیمارستان دکتر جانگ
پیام.ت:چرا بیمارستان چیزی شدههه
پیام.ج:مفصله شما بیاین بعدن میگم
پیام.ت:باشه میبینمت
پیام.ج: میبینمت
جیمین:ا/ت گشنت نیس
ا/ت:خفه شو(حرف دهنتووو بفهم دختره ی ایکبیری)
جیمین:گوه خوردم
ا/ت:(یه لبخند ریز)
جیمین:دیدماا
ا/ت:افرین
جیمین:پیتزا میخورییی
ا/ت:واقعا پیتزا داریممم(ذوق) اممم ینی چیزه شاید بخورم
جیمین:اگه بگی جریان چیه پیتزا میدم
ا/ت:مگه اصن پیتزا دارییی
جیمین:اره به تهیونگ گفتم بگیره
ا/ت:واقعاااا
جیمین:اوممم ولی باید بگی جریان چیه
ا/ت: اممم خببب باش
جیمین:افریننن
(ا/ت جریان و تعریف کرد)
جیمین:خاک تو سرم چه دردایی کشیدی(خدا نکنه عزیزمم)
ا/ت:اومم...
ته ته:دالیییی
ا/ت:عررررر پیتزاااا بدههههه میخوام بخورمممم
کوک:نه سلامی نه علیکی مارو به پیتزا فروختی
ا/ت:تو خوبی با اون کله ی کچلت
کوک:گگگگگگ
ویو توی خوابگاه
ته ته:.........
...........................................................
خب خب اینم بعدی
حمایت:انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه ♥️
p14
فلیکس:میمیری همیشه همینجوری بخندی
هیونجین:من بیشتر احساس هویج بودن میکنم
فلیکس:میخوای برو غذا بگیر
ا/ت:اره منم خیلی گشنمه
هیونجین:باشه باشه میرم دنبال نخود سیاه (رف)
فلیکس:ا/ت نمیخواستم جلوی هیون بگم نباید گریه کنی من خودم به اعضا میگم
ا/ت: نه نه خودم میگم دوست ندارم از یکی دیگه بشنون
فلیکس:اوکی ولی قول بده بگیا
ا/ت: باشه قول (بغل)
پایان فلش بک
ویو ا/ت
توی همین فکرا بودم که با صدای در از افکارم رفتم بیرون
جیمین:بهتری
ا/ت: بدنیستم (سرد)
جیمین:میدونم زدم تو ذوقت واقعا ببخشید
ا/ت:چقد این ببخشیدت تاثیر داره(سرد)
ویو جیمین
نمیدونستم چیکار کنم حالش خوب بشه یهو یادم افتاد ا/ت عاشق فست فوده یواشکی پیام دادم به تهیونگ
پیام.ج:تهیونگ غذاهای مورد علاقه ا/ت رو بگیر بیا بیمارستان دکتر جانگ
پیام.ت:چرا بیمارستان چیزی شدههه
پیام.ج:مفصله شما بیاین بعدن میگم
پیام.ت:باشه میبینمت
پیام.ج: میبینمت
جیمین:ا/ت گشنت نیس
ا/ت:خفه شو(حرف دهنتووو بفهم دختره ی ایکبیری)
جیمین:گوه خوردم
ا/ت:(یه لبخند ریز)
جیمین:دیدماا
ا/ت:افرین
جیمین:پیتزا میخورییی
ا/ت:واقعا پیتزا داریممم(ذوق) اممم ینی چیزه شاید بخورم
جیمین:اگه بگی جریان چیه پیتزا میدم
ا/ت:مگه اصن پیتزا دارییی
جیمین:اره به تهیونگ گفتم بگیره
ا/ت:واقعاااا
جیمین:اوممم ولی باید بگی جریان چیه
ا/ت: اممم خببب باش
جیمین:افریننن
(ا/ت جریان و تعریف کرد)
جیمین:خاک تو سرم چه دردایی کشیدی(خدا نکنه عزیزمم)
ا/ت:اومم...
ته ته:دالیییی
ا/ت:عررررر پیتزاااا بدههههه میخوام بخورمممم
کوک:نه سلامی نه علیکی مارو به پیتزا فروختی
ا/ت:تو خوبی با اون کله ی کچلت
کوک:گگگگگگ
ویو توی خوابگاه
ته ته:.........
...........................................................
خب خب اینم بعدی
حمایت:انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه ♥️
۵.۳k
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.