عشق پنهان
عشق پنهان
p13
ویو ا/ت
رفتیم بالا درسته استرس داشتم ولی خیلی خوش می گذشت البته قبل از اینکه اون اتفاق بیوفته،اخرای کنسرت بود داشتیم آخرین آهنگ و میخوندیم اخراش بود فلیکس روبه روم بود و داشت با لبخند بم نگاه میکرد من حواسم نبود که یهو یه چیزه اهنیه بزرگ از بالا پرت شد پایین
فلیکس:ا/ت مراقب باش(فلیکس ا/ت و کشید سمت خودش)
فلیکس:حالت خوبه
ا/ت:نه نه خوب نیستم(گریه شدید و بغل فلیکس)
فلیکس:هی هی آروم باش چیزی نیس
ا/ت:نمیتونم حالم خوب نیس (یهو ا/ت شروع میکنه به بالا آوردن خون)راستی الان استیج رفته پایین فقد گریه ا/ت دیده شد
فلیکس:واییی ا/ت چیشدییی(ا/ت بیهوش شد)
فلیکس:وایی ا/ت پاشوو چیشدد یهوووو من ا/ت و میبرم بیمارستان
؟:آهای فلیکس کجا میری خدافظی نکردین
فلیکس:به چپم نمیبینی ا/ت چش شده
از زبون خودم
فلیکس ا/ت و برد بیمارستان
فلیکس:ببخشید خانم دکتر لی کجاس
پرستار:دکتر لی اونجاس
فلیکس:ممنون،دکتر لی
د.لی:ع فلیکس همین الان داشتم کنسرتتونو میدیدم ا/ت چش شدههه ببرش تو اتاق ۱۳۳
فلیکس:چشم منم میتونم بیام
د.لی:نه تو همین جا باش
فلیکس:چشم(کلا نگران)
به اعضا زنگ زد
فلیکس:الو هیونجین
هیونجین:فلیکس دعا کن دستم بت چیشد تو کنسرت شما کجایین
فلیکس:بابا ا/ت خون بالا آورد چیکار میکردم سریع اوردمش بیمارستان دکتر لی
هیونجین: چیییی باشه الان میام
فلیکس:باشه خدافظ
د.لی:فلیکس بیا
فلیکس:بله چیشد بگو حالش بهتره بگو بهوش اومده
د.لی:آروم باش حالش بهتره فقد باید استراحت کنه بیا تو اتاقم
فلیکس:بله چشم
(توی اتاق)
د.لی:ببین فلیکس باید از ا/ت مراقبت کنی نباید گریه کنه مخصوصا شدید وگرنه خون بالا میاره و خونش کم میشه و ضعیف میشه هر روز باید مراقبش باشی نباید بزاری گریه کنه حداقل زیاد نه
فلیکس:چی الان چیشد(تو شوکه)
د.لی: فلیکس شوخی ندارم(جدی)
فلیکس:ها چی باشه حتما مراقبشم نگران نباشین
فلیکس از اتاق اومد بیرون و یه دستی به موهای بلوندش کشید که هیون هم اومد
هیون:چیشد ا/ت حالش خوبه
فلیکس براش توضیح داد
هیون:عششش چی داستانی شد ببین فلیکس چشم از ا/ت بر نمی داری دوستاشم که نیستن میدونی مث خواهرمونه پس حواست بش باشه
فلیکس:چی میگییی تووو معلومه که حواسم بش هس
د.لی:ع سلام هیون،میتونین برین پیشش
فلیکس:ممنون چشم
(توی اتاق)
هیون لیکس:سلام ا/ت خوبی بهتری
ا/ت:سلام اره بهترم
فلیکس:دکتر لی بت گف چیشده
ا/ت:اوهوم گف(بغض)
فلیکس:هی هی ا/ت گریه نکن خوبه خودت میدونی
ا/ت: مثل اینکه یادت رفته اگه تو نبودی من الان مرده بودم(یکم داد)
فلیکس:هی ا/ت حالا که نمردی پس بش دیگه فک نکن
ا/ت:(بغلش کرد)مرسی که نجاتم دادی ولی من خیلی تنهام(بغض)
فلیکس:اولا کاری نکردم هرکس بود این کارو میکرد دوما احساس هویج بودن کردم
ا/ت:(خنده)
فلیکس:....
p13
ویو ا/ت
رفتیم بالا درسته استرس داشتم ولی خیلی خوش می گذشت البته قبل از اینکه اون اتفاق بیوفته،اخرای کنسرت بود داشتیم آخرین آهنگ و میخوندیم اخراش بود فلیکس روبه روم بود و داشت با لبخند بم نگاه میکرد من حواسم نبود که یهو یه چیزه اهنیه بزرگ از بالا پرت شد پایین
فلیکس:ا/ت مراقب باش(فلیکس ا/ت و کشید سمت خودش)
فلیکس:حالت خوبه
ا/ت:نه نه خوب نیستم(گریه شدید و بغل فلیکس)
فلیکس:هی هی آروم باش چیزی نیس
ا/ت:نمیتونم حالم خوب نیس (یهو ا/ت شروع میکنه به بالا آوردن خون)راستی الان استیج رفته پایین فقد گریه ا/ت دیده شد
فلیکس:واییی ا/ت چیشدییی(ا/ت بیهوش شد)
فلیکس:وایی ا/ت پاشوو چیشدد یهوووو من ا/ت و میبرم بیمارستان
؟:آهای فلیکس کجا میری خدافظی نکردین
فلیکس:به چپم نمیبینی ا/ت چش شده
از زبون خودم
فلیکس ا/ت و برد بیمارستان
فلیکس:ببخشید خانم دکتر لی کجاس
پرستار:دکتر لی اونجاس
فلیکس:ممنون،دکتر لی
د.لی:ع فلیکس همین الان داشتم کنسرتتونو میدیدم ا/ت چش شدههه ببرش تو اتاق ۱۳۳
فلیکس:چشم منم میتونم بیام
د.لی:نه تو همین جا باش
فلیکس:چشم(کلا نگران)
به اعضا زنگ زد
فلیکس:الو هیونجین
هیونجین:فلیکس دعا کن دستم بت چیشد تو کنسرت شما کجایین
فلیکس:بابا ا/ت خون بالا آورد چیکار میکردم سریع اوردمش بیمارستان دکتر لی
هیونجین: چیییی باشه الان میام
فلیکس:باشه خدافظ
د.لی:فلیکس بیا
فلیکس:بله چیشد بگو حالش بهتره بگو بهوش اومده
د.لی:آروم باش حالش بهتره فقد باید استراحت کنه بیا تو اتاقم
فلیکس:بله چشم
(توی اتاق)
د.لی:ببین فلیکس باید از ا/ت مراقبت کنی نباید گریه کنه مخصوصا شدید وگرنه خون بالا میاره و خونش کم میشه و ضعیف میشه هر روز باید مراقبش باشی نباید بزاری گریه کنه حداقل زیاد نه
فلیکس:چی الان چیشد(تو شوکه)
د.لی: فلیکس شوخی ندارم(جدی)
فلیکس:ها چی باشه حتما مراقبشم نگران نباشین
فلیکس از اتاق اومد بیرون و یه دستی به موهای بلوندش کشید که هیون هم اومد
هیون:چیشد ا/ت حالش خوبه
فلیکس براش توضیح داد
هیون:عششش چی داستانی شد ببین فلیکس چشم از ا/ت بر نمی داری دوستاشم که نیستن میدونی مث خواهرمونه پس حواست بش باشه
فلیکس:چی میگییی تووو معلومه که حواسم بش هس
د.لی:ع سلام هیون،میتونین برین پیشش
فلیکس:ممنون چشم
(توی اتاق)
هیون لیکس:سلام ا/ت خوبی بهتری
ا/ت:سلام اره بهترم
فلیکس:دکتر لی بت گف چیشده
ا/ت:اوهوم گف(بغض)
فلیکس:هی هی ا/ت گریه نکن خوبه خودت میدونی
ا/ت: مثل اینکه یادت رفته اگه تو نبودی من الان مرده بودم(یکم داد)
فلیکس:هی ا/ت حالا که نمردی پس بش دیگه فک نکن
ا/ت:(بغلش کرد)مرسی که نجاتم دادی ولی من خیلی تنهام(بغض)
فلیکس:اولا کاری نکردم هرکس بود این کارو میکرد دوما احساس هویج بودن کردم
ا/ت:(خنده)
فلیکس:....
۹.۱k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.