عشق پنهان
عشق پنهان
p15
ویو توی خوابگاه
ته ته:خوب نمیخوای بگین جریان چیه
ا/ت:اوکی ولی باید قول بدین به بقیه اعضا چیزی نگین
کوک:وااااا چرا اونام باید بدونن
ا/ت:شماهام الان نباید بدونین قرار بود بعد سربازی بهتون بگم
جیمین: فلیکس که میگف قول دادی بگی
کوک و ته ته: فلیکسسس؟
ا/ت:فلیکس فک میکرد وقتی مرخصی بگیرین میگم نمیخواستم نگران من باشید اونجا به اندازه کافی زجر میکشین
ته ته:باشه به بقیه نمیگیم مگه نه بچه ها
جیمین:من میدونم
کوک و ته ته :چییییی
جیمین:تو بیمارستان بم گف
ته ته:باشه نمیخوای بر ما تعریف کنی
(ا/ت تعریف کرد)
کوک:پشماممم(با چشای گرد و توی شوک)
ته ته :پرای من از تو بیشتر ریخته
جیمین:حالا اینا مهم نیس مهم اینه چرا با فلیکس کنسرت گذاشتی
ته ته:عاها اره راس میگه
کوک:حالا ولش کن ا/ت تازه حالش خوب شده(آروم)
ته ته:نخیر چرا باید با اون کنسرت بزاره(آروم)
ا/ت:اولا این کجاش اشکال نداره دوما شما چرا با اون بدین مگه چیکار کرده با شماها(یکم داد)
کوک :راس میگه
جیمین:خوب اگه کنسرت نمیزاشتی اینجوری نمیشدییی
ا/ت:الکی بهونه نیاز تو از فلیکس بدت میاد برا همین اینو میگی وگرنه اصلا ربطی نداره،من خون بالا آوردم چون با فلیکس کنسرت گذاشتم من خون بالا آوردم چون گریههه کردم خجالتم خوب چیزیه بجای تشکر کردن از فلیکس که تو این دوماه مراقبم بوده میگین چرا باش کنسرت گذاشتم از خداتونم باشه اگه فلیکس نبود من مرده بودم هم بخاطره اون آهنه هم بخاطره بالا آوردم اون منو برد بیمارستان اون نبود من الان اینجا بودم(داد)
ویو کوک
ا/ت داشت داد و بیداد میکرد که یهو بغضش گرف سریع رفتم پیشش و بغلش کردم
جیمین:هی ا/ت چیشدی (اومد سمت ا/ت)
کوک:ولش کن امروز زیادی اذیتش کردین
ویو کوک
دست ا/ت و گرفتمو بردمش تو ماشین حرکت کردم چون میدونستم بش ارامش میده
ا/ت:کجا میخوای بری(چشاشو پاک میکنه)
کوک:اول سعی کن گریه نکنی فعلا دور میزنیم تا حالت بهتر شه(عصبی)
ا/ت:چرا قیافت اینجوریه،عصبی؟
کوک:یکم!
ا/ت:چرا
کوک:خیلی داشتن روت فشار میاوردن
ا/ت:اوه اوه مستر جئون عصبانی شده ولی بازم ممنون(لبخند)
کوک:(لبخند)خواهش میکنم
چند دقیقه بعد
ا/ت:حالا کجا میریم
کوک:جایی که دوست داری
ا/ت:(با تعجب بش نگاه کرد)کجااا
کوک:اینجا
ا/ت:اینجا که.....
کوک:اوم خونه هیونجین و فلیکسه
ا/ت:واییییی مرسییییی ولی مگه نباید بهشون اول بگیم
کوک:پیام دادم گفتم گف اوکیه
ا/ت:واییی مرسییی(بغل)(از ماشین پیاده شد)امم تو نمیای
کوک:نه فک کنم با من زیاد راحت نیستن
ا/ت:چرت و پرت زیاد میگی زود باش بیا
کوک:باشه الان میام
ویو توی خونه
هیون:........
..........................................................
اینم بعدی حمایتا خیلی کم شده اگه کم بشه منم دیگه نمینویسم
حمایت: انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه ♥️
p15
ویو توی خوابگاه
ته ته:خوب نمیخوای بگین جریان چیه
ا/ت:اوکی ولی باید قول بدین به بقیه اعضا چیزی نگین
کوک:وااااا چرا اونام باید بدونن
ا/ت:شماهام الان نباید بدونین قرار بود بعد سربازی بهتون بگم
جیمین: فلیکس که میگف قول دادی بگی
کوک و ته ته: فلیکسسس؟
ا/ت:فلیکس فک میکرد وقتی مرخصی بگیرین میگم نمیخواستم نگران من باشید اونجا به اندازه کافی زجر میکشین
ته ته:باشه به بقیه نمیگیم مگه نه بچه ها
جیمین:من میدونم
کوک و ته ته :چییییی
جیمین:تو بیمارستان بم گف
ته ته:باشه نمیخوای بر ما تعریف کنی
(ا/ت تعریف کرد)
کوک:پشماممم(با چشای گرد و توی شوک)
ته ته :پرای من از تو بیشتر ریخته
جیمین:حالا اینا مهم نیس مهم اینه چرا با فلیکس کنسرت گذاشتی
ته ته:عاها اره راس میگه
کوک:حالا ولش کن ا/ت تازه حالش خوب شده(آروم)
ته ته:نخیر چرا باید با اون کنسرت بزاره(آروم)
ا/ت:اولا این کجاش اشکال نداره دوما شما چرا با اون بدین مگه چیکار کرده با شماها(یکم داد)
کوک :راس میگه
جیمین:خوب اگه کنسرت نمیزاشتی اینجوری نمیشدییی
ا/ت:الکی بهونه نیاز تو از فلیکس بدت میاد برا همین اینو میگی وگرنه اصلا ربطی نداره،من خون بالا آوردم چون با فلیکس کنسرت گذاشتم من خون بالا آوردم چون گریههه کردم خجالتم خوب چیزیه بجای تشکر کردن از فلیکس که تو این دوماه مراقبم بوده میگین چرا باش کنسرت گذاشتم از خداتونم باشه اگه فلیکس نبود من مرده بودم هم بخاطره اون آهنه هم بخاطره بالا آوردم اون منو برد بیمارستان اون نبود من الان اینجا بودم(داد)
ویو کوک
ا/ت داشت داد و بیداد میکرد که یهو بغضش گرف سریع رفتم پیشش و بغلش کردم
جیمین:هی ا/ت چیشدی (اومد سمت ا/ت)
کوک:ولش کن امروز زیادی اذیتش کردین
ویو کوک
دست ا/ت و گرفتمو بردمش تو ماشین حرکت کردم چون میدونستم بش ارامش میده
ا/ت:کجا میخوای بری(چشاشو پاک میکنه)
کوک:اول سعی کن گریه نکنی فعلا دور میزنیم تا حالت بهتر شه(عصبی)
ا/ت:چرا قیافت اینجوریه،عصبی؟
کوک:یکم!
ا/ت:چرا
کوک:خیلی داشتن روت فشار میاوردن
ا/ت:اوه اوه مستر جئون عصبانی شده ولی بازم ممنون(لبخند)
کوک:(لبخند)خواهش میکنم
چند دقیقه بعد
ا/ت:حالا کجا میریم
کوک:جایی که دوست داری
ا/ت:(با تعجب بش نگاه کرد)کجااا
کوک:اینجا
ا/ت:اینجا که.....
کوک:اوم خونه هیونجین و فلیکسه
ا/ت:واییییی مرسییییی ولی مگه نباید بهشون اول بگیم
کوک:پیام دادم گفتم گف اوکیه
ا/ت:واییی مرسییی(بغل)(از ماشین پیاده شد)امم تو نمیای
کوک:نه فک کنم با من زیاد راحت نیستن
ا/ت:چرت و پرت زیاد میگی زود باش بیا
کوک:باشه الان میام
ویو توی خونه
هیون:........
..........................................................
اینم بعدی حمایتا خیلی کم شده اگه کم بشه منم دیگه نمینویسم
حمایت: انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه ♥️
۵.۳k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.