شات دوم
جیمین: ات میگم میایی بریم سفر
ات:واییی چه ایده ی خوبی اره چرا ک ه نه پس میگم از لباسایی که اینجا گذاشتیم برداریم یه زنگ به خونوادهامون بزنیمو راه بیفتیم ها نظرت چیه
جیمین:باشه پس بریم فقط من اینجا کیف یا ساک ندارم هاا
ات:خوبب مندیهچمدون بزرگ دارم میخوایی میزاری تو این
جیمین:باشه
رفتن بالا لباساشونو گذاشتن تو ساک و زنگ زدنبه خونه وادهاشونننن
ات:اول من میزنم
جیمین:نه من میزنم
ات:خودتو لوس نکن دیگه من میزنممم
جیمین:هییی از دست تو باشه(خنده ریز)
ات:سلام اوماااا
اوما:سلام دختی خوبی(خدا شانس بده)
ات:اره مامان من یه چند روزی خونه نمیام
اوما:چرا چیزی شده باز با یونا دعوا کردین
ات:نههه بابا من رفتممم
اوما :بایی
حالا جیمین زنگ بزن
جیمین:انیوو اوما
اپوجی:سلام پسرم خوبی من اومات نیستم اوما رفته حموم من جواب دادم
جیمین:آپوجی من یه چند روزی خونه نمیام. بعدا میبینمت
اوما:کیههه ایی اه
اپوجی :چیزه هیچی پسرته
جیمین :بابا مامان خوبه
اپوجی:اره خوبه پاش خورد به میز(زیر لب میگه میمردی دو دقیقه اه و ناله نکنی)
جیمین :بایی اپوچی فکر کنم وسط کار مزاحم شدم (خنده ی ریز)
آپوجی:جیمین برگرد نسفت میکنم
واییی خدا جر خوردممم
ات:چی شده چرا انقدر میخندی
جیمین:مامان و بابام داشتن کارای....
ات دستشو گذاشت جلو دهن جیمین:بسه بسه ادم مامان باباشو نمیبره زیر سوال 😳
جیمین:بونتلحانللتختبااشهه
ادامه دارد شات سه جا نشد
ات:واییی چه ایده ی خوبی اره چرا ک ه نه پس میگم از لباسایی که اینجا گذاشتیم برداریم یه زنگ به خونوادهامون بزنیمو راه بیفتیم ها نظرت چیه
جیمین:باشه پس بریم فقط من اینجا کیف یا ساک ندارم هاا
ات:خوبب مندیهچمدون بزرگ دارم میخوایی میزاری تو این
جیمین:باشه
رفتن بالا لباساشونو گذاشتن تو ساک و زنگ زدنبه خونه وادهاشونننن
ات:اول من میزنم
جیمین:نه من میزنم
ات:خودتو لوس نکن دیگه من میزنممم
جیمین:هییی از دست تو باشه(خنده ریز)
ات:سلام اوماااا
اوما:سلام دختی خوبی(خدا شانس بده)
ات:اره مامان من یه چند روزی خونه نمیام
اوما:چرا چیزی شده باز با یونا دعوا کردین
ات:نههه بابا من رفتممم
اوما :بایی
حالا جیمین زنگ بزن
جیمین:انیوو اوما
اپوجی:سلام پسرم خوبی من اومات نیستم اوما رفته حموم من جواب دادم
جیمین:آپوجی من یه چند روزی خونه نمیام. بعدا میبینمت
اوما:کیههه ایی اه
اپوجی :چیزه هیچی پسرته
جیمین :بابا مامان خوبه
اپوجی:اره خوبه پاش خورد به میز(زیر لب میگه میمردی دو دقیقه اه و ناله نکنی)
جیمین :بایی اپوچی فکر کنم وسط کار مزاحم شدم (خنده ی ریز)
آپوجی:جیمین برگرد نسفت میکنم
واییی خدا جر خوردممم
ات:چی شده چرا انقدر میخندی
جیمین:مامان و بابام داشتن کارای....
ات دستشو گذاشت جلو دهن جیمین:بسه بسه ادم مامان باباشو نمیبره زیر سوال 😳
جیمین:بونتلحانللتختبااشهه
ادامه دارد شات سه جا نشد
۲.۲k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.