شات سوم
ات:چی میگی
جیمین:دست ات رو از دهنش میکشه و میگم باشه بابا ولم کن خب زود باش بریم دیگه
ات:جیمین با ماشینایه خودمون بریم
جیمین :ماشینو ببر بزار تو پارکینگ با ماشین منبریم
ات:باشه
رفتن نشستن تو ماشینو حرکت کردن به سمت جنگل بوسان که تو بوسانبود بعد 5 ساعت رسیدن رفتن کلی راه رفتن گفتن خندیدن بازی کردن که جیمین ات رو بغل کرد بعد چند مین از هم جدا شدن به هم زل زدن که ات لباشو گذاشت رو لبای قلوه ای جیمین چند مین کیس رفتن
و از هم جدا شدن
جیمین:دوست دارم ات
ات:منم دوست دارم
پایان
میدونم بد شد ولیاجله دارم ببخشید
جیمین:دست ات رو از دهنش میکشه و میگم باشه بابا ولم کن خب زود باش بریم دیگه
ات:جیمین با ماشینایه خودمون بریم
جیمین :ماشینو ببر بزار تو پارکینگ با ماشین منبریم
ات:باشه
رفتن نشستن تو ماشینو حرکت کردن به سمت جنگل بوسان که تو بوسانبود بعد 5 ساعت رسیدن رفتن کلی راه رفتن گفتن خندیدن بازی کردن که جیمین ات رو بغل کرد بعد چند مین از هم جدا شدن به هم زل زدن که ات لباشو گذاشت رو لبای قلوه ای جیمین چند مین کیس رفتن
و از هم جدا شدن
جیمین:دوست دارم ات
ات:منم دوست دارم
پایان
میدونم بد شد ولیاجله دارم ببخشید
۲.۸k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.