Jungkook
Jungkook
چند پارتی درخواستی( کوک عاشقانه وغمیگن با ژانر مافیایی)
پارت اول
در این دنیا ، در این سرزمین ، در این کهکشان ، در نهایت در این کره خاکی میلیون ها انسان زندگی میکنند انسانهایی با قدرت فوق بشری ، با منطق بی نهایت ، با قدرت تفکر ، در نهایت با قدرت بی همتای احساسات که او را متمایز از تمام موجودات این جهان میکند
حس چیز قشنگیه حتی رکیک ترین کلماتم برای بیان احساسات کافی نیستن
حس های مختلفی در این دنیا وجود داره چه انسانی باش چه فرا انسانی
احساسات درون هر ادمی وجود داره چه اون ادم خوب باش چه بد بازم احساس داره
اما این حس با تموم حس های دنیا فرق داره حس دوست داشتن و دوست داشته شدن اونم از طرف کسی که بشدت عاشقشی
از طرفی حس دیگری متقابل حس دوست داشتن وجود داره درسته...... نفرت......
حس نفرت ، کینه ، انتقام حس های منفی هستن که بند بند وجود حس های دیگر در انسان از بین میبرن
ات دختری ساکت و ارومی بود با هیچ چیز و هیچ کس کاری نداشت و متقابلا هم دوست نداشت کسی باهاش کاری داشته باش اما دختری به این ساکتی و ارومی چطور شد که سرنوشت اینطوری شد ؟؟؟ شاید سرنوشتش چیز دیگری بود که حتی بهش فکرم نکرده بود ؟؟؟
همانطور که قدم میزد با تموم وجودش بوی خاک که با نم بارون ترکیب شده بود وارد ریه هاش می کرد به شدت عاشق این اب و هوا بود
بوی نم بارون ، بوی خاک ، بوی غذاهای خوشمزه همگی ترکیب لذت بخشی به وجود اورده بود که دل هر ادمی به وجد می اورد مخصوصا دل ادم عاشق
درسته اون دختر عاشق شده بود عاشق کسی که حتی حاضر بود جونشم براش بده
با صدای زنگ گوشیش دست از این افکار برداشت دستاش از جیب هایش در اورد و نگاهی به صفحه گوشیش انداخت با نمایان شدن اسم عشقش ناخود اگاه لبخندی بر روی لبا*نش نقش بست و زودی تماس وصل کرد
ادامه دارد........
چند پارتی درخواستی( کوک عاشقانه وغمیگن با ژانر مافیایی)
پارت اول
در این دنیا ، در این سرزمین ، در این کهکشان ، در نهایت در این کره خاکی میلیون ها انسان زندگی میکنند انسانهایی با قدرت فوق بشری ، با منطق بی نهایت ، با قدرت تفکر ، در نهایت با قدرت بی همتای احساسات که او را متمایز از تمام موجودات این جهان میکند
حس چیز قشنگیه حتی رکیک ترین کلماتم برای بیان احساسات کافی نیستن
حس های مختلفی در این دنیا وجود داره چه انسانی باش چه فرا انسانی
احساسات درون هر ادمی وجود داره چه اون ادم خوب باش چه بد بازم احساس داره
اما این حس با تموم حس های دنیا فرق داره حس دوست داشتن و دوست داشته شدن اونم از طرف کسی که بشدت عاشقشی
از طرفی حس دیگری متقابل حس دوست داشتن وجود داره درسته...... نفرت......
حس نفرت ، کینه ، انتقام حس های منفی هستن که بند بند وجود حس های دیگر در انسان از بین میبرن
ات دختری ساکت و ارومی بود با هیچ چیز و هیچ کس کاری نداشت و متقابلا هم دوست نداشت کسی باهاش کاری داشته باش اما دختری به این ساکتی و ارومی چطور شد که سرنوشت اینطوری شد ؟؟؟ شاید سرنوشتش چیز دیگری بود که حتی بهش فکرم نکرده بود ؟؟؟
همانطور که قدم میزد با تموم وجودش بوی خاک که با نم بارون ترکیب شده بود وارد ریه هاش می کرد به شدت عاشق این اب و هوا بود
بوی نم بارون ، بوی خاک ، بوی غذاهای خوشمزه همگی ترکیب لذت بخشی به وجود اورده بود که دل هر ادمی به وجد می اورد مخصوصا دل ادم عاشق
درسته اون دختر عاشق شده بود عاشق کسی که حتی حاضر بود جونشم براش بده
با صدای زنگ گوشیش دست از این افکار برداشت دستاش از جیب هایش در اورد و نگاهی به صفحه گوشیش انداخت با نمایان شدن اسم عشقش ناخود اگاه لبخندی بر روی لبا*نش نقش بست و زودی تماس وصل کرد
ادامه دارد........
- ۸.۶k
- ۲۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط