¹⁹پارت²my month

جیمین با عصبانیت به یونگی خیره شده بود

یونگی: چیه؟
جیمین: من میگم گشنمه میگی برو خوراکی بخور بعد اون زنیکه میاد واسش شیتان فیتان میکنی؟؟(بالحن کیوت)
یونگی: من گفتم میخوری گفتی نه
جیمین: نمیخامم، اگه راست میگی برو خاستگاریش

و جیمین به سمت اتاق رفت و درو بست
و چند دقیقه بعد جیمین صدای ققل شدن درو شنید و به سمت در اومد و محکم رو در میکوبید

جیمین: باز کننن
یونگی: یکم بمون درس بشه برات

دقیقه تبدیل شد به ساعت و یونگی همچنان درو برای جیمین باز نکرده بود
که یونگی بلخره درو باز کرد و جیمین محکم پرید بقلش

جیمین: خیلی بدی
یونگی: نباید قهر میکردی


بعد چند مین*

یونگی: نهار چی میخوری؟
جیمین: دوکبوکی
یونگی: باشه، نصفشم میبرم شرکت
جیمین: نکنه میخای به اون دختره بدییی؟؟
یونگی: نه، میدونی که تهیونگ دوکبوکی دوست داره
جیمین: اگه به دختره بدی، میرم دیگم برنمیگردم
دیدگاه ها (۰)

³پارتI will do it slowly

²پارتI will do it slowly

{مافیای من}{پارت ۶}ویو تهیونگ # بعد کلی حرف زدن با یونگی بلن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط