قسمت ۳
قسمت ۳
سریال زندگی ترسناک
مارو بردن توی اتاق تاریک ولی هرچی النا رو صدا میزدم ساکت بود ولی فهمیدم من و النا رو جدا کردن
النا :ولم کنید
دزد: هر وقت کارمون تموم شد میزاریم بری
چندساعت بعد...
من :النا اومدی
النا توری رفتار میکرد که هیچی یادش نیست و درست مثل دوستم مهسا شده بود خوشحالم بود ولی منو نشناخت
النا:تو کی هستی اسمم رو از کجا میدونستی
من :ما تو مدرسه....
باز صدای رد پا میومد یکی چشم منو بست و برد جایی که النا رو برده بودن
دزد :پلیسا رسیدن!
فرار فرار فرار
منو تو آزمایش گاه گزاشتن ولی بعد....
حمایت یادت نره لطفا لایک کنید کیوتم پلیزززززز ۱۰۰ تایی شدیم فعالیت میکنم از تیکتاک💖💜💖💜💖💜💖
سریال زندگی ترسناک
مارو بردن توی اتاق تاریک ولی هرچی النا رو صدا میزدم ساکت بود ولی فهمیدم من و النا رو جدا کردن
النا :ولم کنید
دزد: هر وقت کارمون تموم شد میزاریم بری
چندساعت بعد...
من :النا اومدی
النا توری رفتار میکرد که هیچی یادش نیست و درست مثل دوستم مهسا شده بود خوشحالم بود ولی منو نشناخت
النا:تو کی هستی اسمم رو از کجا میدونستی
من :ما تو مدرسه....
باز صدای رد پا میومد یکی چشم منو بست و برد جایی که النا رو برده بودن
دزد :پلیسا رسیدن!
فرار فرار فرار
منو تو آزمایش گاه گزاشتن ولی بعد....
حمایت یادت نره لطفا لایک کنید کیوتم پلیزززززز ۱۰۰ تایی شدیم فعالیت میکنم از تیکتاک💖💜💖💜💖💜💖
۳.۸k
۱۲ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.