مافیا قدرتمند من فصل دوم پارت

مافیا قدرتمند من فصل دوم پارت 4



(ویوا /ت گرما زده شده بودم دلمم درد میکرد حالم خیلی بد بود الان دیگه تقریبا وسط شهر بودیم اما هیچ کس ونجا نبود انگار از یه بیابون به یه بیابون دیگه ومده بودیم هر چند مردم اینجا حقم داشتن الان دقیقا وسط ظهره)
ا /ت. سوریا حالم بده دیگه نمیتونم راه برم (بیحال
سوریا. باشه عزیزم یکم دیگه تحمل کن شاید یکیو پیدا کردیم (نگران
(ادمین. ا/ت و سوریا یکم دیگه هم به راه شون ادامه دادن تا اینکه ا/ت به خاطر گرما زدگی از حال رفت و در همین لحظه یه پیر مرد با ماشین (نترسید این ادم خوبیه😂💔) به ا/ت و سوریا نزدیک شد)
پیر مرد.سلام چی شده دخترم چرا حال خواهرت اینجوری شد ( تعجب و مهربون
سوریا. گرما زده شده و یهو از حال رفت میشه لطفا بهمون کمک کنید (ترس و نگران
پیر مرد. البته دخترم سوار شو بزار بیام کمکت کنم خواهرتم سوار کنی(مهربون
سوریا. ممنونم آقا
ویو خانه پیر مرد
ویو سوریا. وارده یه خونه قدیمی با صفا شدیم درست عین خونه پدر بزرگ و مادر بزرگ ها بود ون اقا به همراه خانم مهربونش بهمون کمک کردن و خانومش تبه ا/ت رو پایین اورد و ا/ت الان راحت خواب بود منم میخاستم بخوابم اما میترسیدم با اینکه بهمون کمک کرده بودم ولی بازم نمیتونستم بهشون کامل اعتماد کنم کنار تخت ا/ت نشسته بودم و با خودم فکر می کردم که خوابم برد)
(سوریا نههه نههه ولمم کنید من نمیخامممم برم پیش ون عوضی یکی کمکم کنهه(بلند
پیر زن.و پیر مرد. دخترم بیدارشو داری خواب میبینی ( مهربون
سوریا. (یهو از خواب پریدم و نفس نفس میزدم و به اطرافم نگاه میکردم چشمم که به یه پیر مرد و پیر زن افتاد سریع بلند شدم و گفتم شما کی هستید (ترس



بچه ها امشب 2 پارت میزارم شایدم 3 تا گذاشتم اینو بخونین دارم پارت بعد رو مینویسم
دیدگاه ها (۶)

مافیا قدرتمند من فصل دوم پارت 5(ویو سوریا. خواب بدی دیدم و ا...

😂😂😂😂😂❤️

مافیا قدرتمند من فصل دوم پارت 3( ادمین. با این کار سوریا همه...

🥹🥹❤️

مافیای قدرتمند من فصل دوم پارت 34ا/ت. این گوشی رو از اتاق من...

مافیای قدرتمند من فصل دوم پارت 35سوریا. واقعا میخای بریم پیش...

پارت 8 جونگکوک:وایسا ا/ت: بله جونگکوک: هیچی برو ا/ت: وا چشه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط