مافیا قدرتمند من فصل دوم پارت
مافیا قدرتمند من فصل دوم پارت 3
( ادمین. با این کار سوریا همه پسرا به سمت سوریا و ا/ت حمله کردن سوریا هم با استفاده از مهارت های فوق العاده اش توی کاراته تونست پسرا رو بزنه یکیذاز پسرا به ا/ت نزدیک شد و خاست بگیرتش اما ا /ت با چوب زد توسره پسره و ون بیهوش شد بعد از چند مین هم پسرا یه جاشونو از درد گرفته بودن به خاطر شدت ضربات سوریا و خودم سوریا هم داشت نفس نفس میزد ا/ت یه نگاهی به اطرفش کرد ودمتوجه در باز ماشین شد برای همین دست سوریا رو گرفت و سریع به سمت ماشین رفت و نشست پشت فرمون)
سوریا. ا/ت تو مگه بلدی رانندگی کنی
ا/ت. معلومه که بلدم (و ماشین رو روشن کرد و سریع حرکت کرد پسرا هم یکم دنبال ماشین دوییدن اما به خاطر کم اوردن نفس و خسته شدن بیخالشون شدن
سوریا. ههه دیگه دنبالمون نمیکنن دمت گرم ا/ت
ا/ت. کار تو هم خيلی خوب ها خیلی خفن میزدیشون
سوریا. (خنده
سوریا. ا/ت اینجا رو نگاه کن کیک و ابمیوه ( 3 روزه هیچ نخوردن بدبختا
(ویو سوریا. یه کیک و ابمیوه باز کردمو دادم به ا/ت چند مین بعد یه شهر معلوم شد که به ا/ت گفتم.)
سوریا. ا/ت نزدیک شهر شدیم
ا/ت. اره بلخره نجات پیدا میکنیم (ادمین. ههههه پشین تا بزارم نجات پیدا کنینن😂😂)
سوریا. ا/ت بیا ماشین رو همینجا براریم مو بقبه راه رو پیاده بریم
ا/ت. چراا(تعجب
سوریا. اگه با ماشین بریم داخل شهر ون پسرا هم میتونن پلاک ماشین رو ردیابی کنن میدونی که پلاک اینجور ماشینا ردیاب داره برای همین بیا ماشین رو اینجا بزاریم و بریم
ا/ت. هومم اره راست میگی ولی ما که نه مردم اینجا رو میشناسیم نه اصلا میدونیم کجاییم وقتی رفتیم داخل شهر چیکار کنیم؟
سوریا. حتما یکی پیدا میشه که بهمون کمک کنه نگران نباش ( ادمین. اتفاقا نگران باشید😂😂)
(ادمین. ا/ت ماشین رو کنار جاده گذاشت و با سوریا به سمت جایی که به خیال خودشون شهره رفتند اما غافل از اینکه دارن به حومه شهر میرن یعنی دقیقا جایی که بیشتر مافیا ها و قاچاق ها ونجان ون مکان انقد خطرناکه که حتی پلیس ها هم جرعت رفتن به ونجا رو ندارن اما ا/ت و سوریا دقیقا دارن به همون مکان میرن....
پارت بعدی رو آخر شب میزارم بچه ها ❤️
( ادمین. با این کار سوریا همه پسرا به سمت سوریا و ا/ت حمله کردن سوریا هم با استفاده از مهارت های فوق العاده اش توی کاراته تونست پسرا رو بزنه یکیذاز پسرا به ا/ت نزدیک شد و خاست بگیرتش اما ا /ت با چوب زد توسره پسره و ون بیهوش شد بعد از چند مین هم پسرا یه جاشونو از درد گرفته بودن به خاطر شدت ضربات سوریا و خودم سوریا هم داشت نفس نفس میزد ا/ت یه نگاهی به اطرفش کرد ودمتوجه در باز ماشین شد برای همین دست سوریا رو گرفت و سریع به سمت ماشین رفت و نشست پشت فرمون)
سوریا. ا/ت تو مگه بلدی رانندگی کنی
ا/ت. معلومه که بلدم (و ماشین رو روشن کرد و سریع حرکت کرد پسرا هم یکم دنبال ماشین دوییدن اما به خاطر کم اوردن نفس و خسته شدن بیخالشون شدن
سوریا. ههه دیگه دنبالمون نمیکنن دمت گرم ا/ت
ا/ت. کار تو هم خيلی خوب ها خیلی خفن میزدیشون
سوریا. (خنده
سوریا. ا/ت اینجا رو نگاه کن کیک و ابمیوه ( 3 روزه هیچ نخوردن بدبختا
(ویو سوریا. یه کیک و ابمیوه باز کردمو دادم به ا/ت چند مین بعد یه شهر معلوم شد که به ا/ت گفتم.)
سوریا. ا/ت نزدیک شهر شدیم
ا/ت. اره بلخره نجات پیدا میکنیم (ادمین. ههههه پشین تا بزارم نجات پیدا کنینن😂😂)
سوریا. ا/ت بیا ماشین رو همینجا براریم مو بقبه راه رو پیاده بریم
ا/ت. چراا(تعجب
سوریا. اگه با ماشین بریم داخل شهر ون پسرا هم میتونن پلاک ماشین رو ردیابی کنن میدونی که پلاک اینجور ماشینا ردیاب داره برای همین بیا ماشین رو اینجا بزاریم و بریم
ا/ت. هومم اره راست میگی ولی ما که نه مردم اینجا رو میشناسیم نه اصلا میدونیم کجاییم وقتی رفتیم داخل شهر چیکار کنیم؟
سوریا. حتما یکی پیدا میشه که بهمون کمک کنه نگران نباش ( ادمین. اتفاقا نگران باشید😂😂)
(ادمین. ا/ت ماشین رو کنار جاده گذاشت و با سوریا به سمت جایی که به خیال خودشون شهره رفتند اما غافل از اینکه دارن به حومه شهر میرن یعنی دقیقا جایی که بیشتر مافیا ها و قاچاق ها ونجان ون مکان انقد خطرناکه که حتی پلیس ها هم جرعت رفتن به ونجا رو ندارن اما ا/ت و سوریا دقیقا دارن به همون مکان میرن....
پارت بعدی رو آخر شب میزارم بچه ها ❤️
- ۶.۰k
- ۱۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط