اینجا همه در خوابند دیریست که دلگیرم

اینجا همه در خوابند ، دیریست که دلگیرم
اینگونه اگر باشد ، می پوسم و می میرم

این قوم ، به خود غرقند ، مغرور و پراز کینه
هر لحظه به صد رنگند ، دلخسته ی تزویرم

در پیله همه مردند ، پروانه نمی یابی
بنگر چه عروسک وار ، بازیچه ی تقدیرم

خشکیده به لب خنده ، دل گوشه ی تنهایی
در بند قفس حالا ، از جان خودم سیرم

همبستر دلتنگی ، هم قافیه ی باران
در اوج جوانی من ، بی حوصله و پیرم

عمریست که درخوابند این قوم، امیدی نیست
این است از این مردم ،تفسیرم و تعبیرم
دیدگاه ها (۱)

1. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان ...

شیر را در سجده کشتن هیچ هنر نیستبوسه ی شمشیر بر فرقش اثر نیس...

غیر شیدایی مرا داغی به پیشانی نبودمن‌که پیشانی نوشتم جز پریش...

درد که نبودن نیستاینکه تنت از تنه ی آدما درد کنهو لکنت داشته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط