اینجا همه در خوابند ، دیریست که دلگیرم
اینجا همه در خوابند ، دیریست که دلگیرم
اینگونه اگر باشد ، می پوسم و می میرم
این قوم ، به خود غرقند ، مغرور و پراز کینه
هر لحظه به صد رنگند ، دلخسته ی تزویرم
در پیله همه مردند ، پروانه نمی یابی
بنگر چه عروسک وار ، بازیچه ی تقدیرم
خشکیده به لب خنده ، دل گوشه ی تنهایی
در بند قفس حالا ، از جان خودم سیرم
همبستر دلتنگی ، هم قافیه ی باران
در اوج جوانی من ، بی حوصله و پیرم
عمریست که درخوابند این قوم، امیدی نیست
این است از این مردم ،تفسیرم و تعبیرم
اینگونه اگر باشد ، می پوسم و می میرم
این قوم ، به خود غرقند ، مغرور و پراز کینه
هر لحظه به صد رنگند ، دلخسته ی تزویرم
در پیله همه مردند ، پروانه نمی یابی
بنگر چه عروسک وار ، بازیچه ی تقدیرم
خشکیده به لب خنده ، دل گوشه ی تنهایی
در بند قفس حالا ، از جان خودم سیرم
همبستر دلتنگی ، هم قافیه ی باران
در اوج جوانی من ، بی حوصله و پیرم
عمریست که درخوابند این قوم، امیدی نیست
این است از این مردم ،تفسیرم و تعبیرم
۲.۳k
۲۳ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.