درد که نبودن نیست
درد که نبودن نیست
اینکه تنت از تنه ی آدما درد کنه
و لکنت داشته باشی و بترسی همه به اعتراضت بخندن
اینکه دوش بگیری و زیر آب با چشم باز گریه کنی
اینکه اونقدر دستت به جراحت عادت داشته باشه
که بترسی نوازش کنی
بترسی/نخوابی
بمیری/نخوابی
پلکات داروغه باشن و چشمات یه بچه دزد دهاتی!
حال میفهمی وقتی میگویم بگذار داشته باشمت/دارم از چه حرف میزنم
میدونم میفهمی سرم از تکثیر آدما تو سلولای خاکستریم گیجه!
تو میتوانستی یک وجب آنطرفتر باشی
اما
به این فکر کن اگر تن به تن میجنگیدیم
چقدر راحت میشد همه چیز را داد/حتی انگشت هایی که جز گیسوان تو به کار هیچ جوهری نمی آمدند
اینکه تنت از تنه ی آدما درد کنه
و لکنت داشته باشی و بترسی همه به اعتراضت بخندن
اینکه دوش بگیری و زیر آب با چشم باز گریه کنی
اینکه اونقدر دستت به جراحت عادت داشته باشه
که بترسی نوازش کنی
بترسی/نخوابی
بمیری/نخوابی
پلکات داروغه باشن و چشمات یه بچه دزد دهاتی!
حال میفهمی وقتی میگویم بگذار داشته باشمت/دارم از چه حرف میزنم
میدونم میفهمی سرم از تکثیر آدما تو سلولای خاکستریم گیجه!
تو میتوانستی یک وجب آنطرفتر باشی
اما
به این فکر کن اگر تن به تن میجنگیدیم
چقدر راحت میشد همه چیز را داد/حتی انگشت هایی که جز گیسوان تو به کار هیچ جوهری نمی آمدند
۱.۴k
۱۶ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.