پارت۲
#پارت۲
من اونو میخواستم چون دوسش داشتم...چون تونستم وارد دنیای جدیدی بشم ک همه چیش برام ناشناخته بود:)...چون با اون اولین بار تجربه های جدید بدست آوردم...همیشه تنها بودم یادته که؟!...ولی قصد اون خب فقد تفریح بود، اینک ی مدت با یکی باشه و حال کنه و خسته ک شد برع البته میدونی حقم داشت کی دلش میخاد با منی ک همیشه خدا بی حوصله،مغرور سگه حرف بزنه...چه برسع ب اینک دوسش داشته باشه؟!:)
ولی بهار من برای اون خیلی فرق داشتم...اگ جواب شمارو هر دوروز یبار میدادم جواب اونو سر دودیقه میدادم...اگ برای شما کارامو توضیح نمیدادم برای اون امار دقیقه ب دقیقه کارامو میدادم...اگ شمارو بغل نمیکردم اونو جوری بغل میکردم که انگار قرارع فرار کنه...
اگ به شما بزور جانم میگفتم،به اون هر نیم ساعت دوست دارم میگفتم:)...میگم اینا نشونه عوض شدن برا کسی ک دوسش داری نیس؟!:)
نمیخام سرتو درد بیارم...ولی خب انگار دل ما گوشه موشه اش پرشده از حرفای پوسیده شده...حرفایی ک میخاد بیاد بالا هی خفش میکنیم و خاکش میکنیم اون زیر میرا...گاها ام از دستمون در میره و یسریاش میان بالا:)
داشتم میگفتم...اون رفت...بلاخره خسته شد دگ...دلشو زدم و رفت ینفر دگ رو کشف کنه...کاری با اینک چق اذیت شدم و چقد دنبالش گشتم ندارم...
برمیگردم سمتش و میگم: ولی میدونی کجا پیداش کردم؟!...
با چشای پر اشک نگام میکنه و سرشو تکون میده...
دستشو ميگيرم و میبرم داخل اتاقم...میبرمش سمت در خونه و درو باز میکنم...
به سمت بیرون هدایتش میکنم و با دست ماشین ارتارو نشون میدم و میگم:اونجا!:)
با دهن باز نگاهم میکنه و دستاشو جلوی دهنش میگیره
ادامه میدم:یادته گفتی چرا تلاش نکردی واسه برگشتنش؟!...خب جوابتو پیدا کردی یا بازم توضیح بدم؟!
میخاد حرفی بزنه ک میگم:نمیخاد چیزی بگی...همه چی تموم شده...نم خوبم!...فک کنم!...بهتره بری توام...بعد میبینمت...
و تَق!درو میبندم...
میرم تراسو جای همیشگیم میشینم...چای سردشدمو دستم میگیرم و باز به همونجا خیره میشم...
#Aram
پارت۱:https://wisgoon.com/pin/31376077/
من اونو میخواستم چون دوسش داشتم...چون تونستم وارد دنیای جدیدی بشم ک همه چیش برام ناشناخته بود:)...چون با اون اولین بار تجربه های جدید بدست آوردم...همیشه تنها بودم یادته که؟!...ولی قصد اون خب فقد تفریح بود، اینک ی مدت با یکی باشه و حال کنه و خسته ک شد برع البته میدونی حقم داشت کی دلش میخاد با منی ک همیشه خدا بی حوصله،مغرور سگه حرف بزنه...چه برسع ب اینک دوسش داشته باشه؟!:)
ولی بهار من برای اون خیلی فرق داشتم...اگ جواب شمارو هر دوروز یبار میدادم جواب اونو سر دودیقه میدادم...اگ برای شما کارامو توضیح نمیدادم برای اون امار دقیقه ب دقیقه کارامو میدادم...اگ شمارو بغل نمیکردم اونو جوری بغل میکردم که انگار قرارع فرار کنه...
اگ به شما بزور جانم میگفتم،به اون هر نیم ساعت دوست دارم میگفتم:)...میگم اینا نشونه عوض شدن برا کسی ک دوسش داری نیس؟!:)
نمیخام سرتو درد بیارم...ولی خب انگار دل ما گوشه موشه اش پرشده از حرفای پوسیده شده...حرفایی ک میخاد بیاد بالا هی خفش میکنیم و خاکش میکنیم اون زیر میرا...گاها ام از دستمون در میره و یسریاش میان بالا:)
داشتم میگفتم...اون رفت...بلاخره خسته شد دگ...دلشو زدم و رفت ینفر دگ رو کشف کنه...کاری با اینک چق اذیت شدم و چقد دنبالش گشتم ندارم...
برمیگردم سمتش و میگم: ولی میدونی کجا پیداش کردم؟!...
با چشای پر اشک نگام میکنه و سرشو تکون میده...
دستشو ميگيرم و میبرم داخل اتاقم...میبرمش سمت در خونه و درو باز میکنم...
به سمت بیرون هدایتش میکنم و با دست ماشین ارتارو نشون میدم و میگم:اونجا!:)
با دهن باز نگاهم میکنه و دستاشو جلوی دهنش میگیره
ادامه میدم:یادته گفتی چرا تلاش نکردی واسه برگشتنش؟!...خب جوابتو پیدا کردی یا بازم توضیح بدم؟!
میخاد حرفی بزنه ک میگم:نمیخاد چیزی بگی...همه چی تموم شده...نم خوبم!...فک کنم!...بهتره بری توام...بعد میبینمت...
و تَق!درو میبندم...
میرم تراسو جای همیشگیم میشینم...چای سردشدمو دستم میگیرم و باز به همونجا خیره میشم...
#Aram
پارت۱:https://wisgoon.com/pin/31376077/
۱۳.۵k
۰۳ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.