ویو کوک

ویو کوک
ات بقل تهیونگ بود و بیشتر بدنش با اون لباس/// معلون بود داشتم منفجر میشدم
ته اشکال نداره
سعی کردم ب ادامه فیلم توجه کنم
که ب جاهای حساس رسید اصلا ژانر این فیلمو درک نمیکنم
ولی خب ب ات نگا کردم که بالشت مبلو گزاشته بود رو پاش انگار معزب بود یکمم عصبی داش با گوشه متکا ور میرفت هه خجالتم میکشه این ؟
یدفعه جویی داد زد
جویی: اههههههه بسه دیگه بزن ی فیلم دیگه
جیمین : بشین سر جات تازه دارم گرم میشم
جویی : ات تو یچی بگو
ات: من .. من .. نمیدونم
جویی : ات خوبی؟
ات: جیمین فیلمو عوض کن ادمو معزب میکنه
جیمین: اخه.
وقتی دیدم حال ات یجوری شده
کوک: قطش کن دیگه بزن یچی دیگه
جیمین: خب بابا بعدا برا تو دارم ( خطاب ب جویی
جویی: برو بابا
ات: بچه هاا بریم الاچیق تو حیاط بشینیم حرف بزنیم بیخیال فیلم
همه: ارع
رفتیم نشستیم هوا خیلی خوب بود خوراکیا رو اوردیم حرف میزدیمو میخندیدیم
من بین تهیونگ و کوک بودم جیمینم بق کوک جوییم بقل تهیونگ
ته: خب ات رشتت چیه
_________________