35
رقاص مرگ 🧸
پارت 35
5ساعت بعد
☆ما بهش بیهوشی زدیم
_میتونم الان ببینمش؟
☆باش فقط زیاد نمیشه
_باشه مشکلی نیست
(رفت داخل اتاق)
نشست
ات صورتت قشنگت زخمی شده.
ببخش منو من... من عصبی شدم ات اگه صدام رو میشنوی باور کن من دوست دارم لطفا منو ببخش من اشتباه کردم
من نباید با 3تا دونه عکس عصبی میشدم ببخشید
(یکی تیکه اشک از چشمای ات امد)
_ات تو بیداری؟
+کوک..
_ات ولس دکتر گفته بود که بیهوشی زده بهت
+خودم بهش گفتم چون میخواستم ببینم چی میگی.
_ات لطفا ببخش منو😭
+واقعا؟ بعد از اون کارا؟
_میدونم ولی ثابت میکنم که من فقط عصبی شدم همین
+اگه یه بار دیگه عصبی بشی و منو بکشی چی؟ هوم؟ بعدش میای روی قبرم میگی ببخشید؟ ها؟
_میدونم واقعا دست خودم نبود ببخشید
+باش ولی اگه یه دفعه دیگه تکرار بشه نمیبخشم و دیگه میرم برای همیشه
_دفعه بعدی وجود نداره بهترین من (بغلش کرد)
+امیدوارم
_ات میتونی راه بری؟
+قبل از اینکه بادیگاردت بزنه توی پام اره میتونستم
_(ناراحت)
_ات بریم خونه؟ اونجا هم یه دکتر اماده کردم
+باشه
☆اقای جئون وقت تمومه
_باش من میرم ات بعدش میبرمت از اینجا
+باشه
رفت عمارت
_همه اون بادیگاردا رو بیاد
°سر گروه بادیگاردا
°چشم
امدن.
∆همشون
∆بله ارباب جئون
_همه اینا رو مجازات و بعد سز اونا رو از تنشون جدا کنید (شبیه سریال تاریخی های کره شد😂😂😂😂)
∆ارباب مارو ببخشید
∆اشتباه کردیم اربابببببب
∆اربابببب لطفا مارو نکشید
😭😭😭😭😭😭😭∆
پارت 35 ฅ^•ﻌ•^ฅ
✺◟(∗❛ัᴗ❛ั∗)◞✺
پارت 35
5ساعت بعد
☆ما بهش بیهوشی زدیم
_میتونم الان ببینمش؟
☆باش فقط زیاد نمیشه
_باشه مشکلی نیست
(رفت داخل اتاق)
نشست
ات صورتت قشنگت زخمی شده.
ببخش منو من... من عصبی شدم ات اگه صدام رو میشنوی باور کن من دوست دارم لطفا منو ببخش من اشتباه کردم
من نباید با 3تا دونه عکس عصبی میشدم ببخشید
(یکی تیکه اشک از چشمای ات امد)
_ات تو بیداری؟
+کوک..
_ات ولس دکتر گفته بود که بیهوشی زده بهت
+خودم بهش گفتم چون میخواستم ببینم چی میگی.
_ات لطفا ببخش منو😭
+واقعا؟ بعد از اون کارا؟
_میدونم ولی ثابت میکنم که من فقط عصبی شدم همین
+اگه یه بار دیگه عصبی بشی و منو بکشی چی؟ هوم؟ بعدش میای روی قبرم میگی ببخشید؟ ها؟
_میدونم واقعا دست خودم نبود ببخشید
+باش ولی اگه یه دفعه دیگه تکرار بشه نمیبخشم و دیگه میرم برای همیشه
_دفعه بعدی وجود نداره بهترین من (بغلش کرد)
+امیدوارم
_ات میتونی راه بری؟
+قبل از اینکه بادیگاردت بزنه توی پام اره میتونستم
_(ناراحت)
_ات بریم خونه؟ اونجا هم یه دکتر اماده کردم
+باشه
☆اقای جئون وقت تمومه
_باش من میرم ات بعدش میبرمت از اینجا
+باشه
رفت عمارت
_همه اون بادیگاردا رو بیاد
°سر گروه بادیگاردا
°چشم
امدن.
∆همشون
∆بله ارباب جئون
_همه اینا رو مجازات و بعد سز اونا رو از تنشون جدا کنید (شبیه سریال تاریخی های کره شد😂😂😂😂)
∆ارباب مارو ببخشید
∆اشتباه کردیم اربابببببب
∆اربابببب لطفا مارو نکشید
😭😭😭😭😭😭😭∆
پارت 35 ฅ^•ﻌ•^ฅ
✺◟(∗❛ัᴗ❛ั∗)◞✺
۶.۱k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.