33
رقاص مرگ پارت 33🧸
یک ماه گذشت و حالا ات هم عاشق کوک شده بود کنار هم میخوابیدن و با هم صبحانه میخوردن میرفتن بیرون و شاد بودن تا اینکه ...
وقتی کوک توی شرکت بود براش چند تیکه عکس فرستادن توی عکس ات بود با دشمنش( جانلی هون یو) درحال غذا خوردن و در عکس دیگه درحال بوسیدن و عکس دیگه هم بدون لباس روی تخت بود روی یه عکس نوشته بود
""همسرت بدن زیبای داره""
وقتی کوک اینارو دید دیگه کنترلی رو خودش نداشت سوار ماشین شد و رفت عمارت خودش
توی عمارت ؛
ات درحال اشپزی بود که یه دفعه صدای محکم در امد ترسید برگشت دید کوک پشت سرشه
کوک ترسوندیم چرا یک دفعه..
_خفه شو عوضی(گریه از روی عصبانیت)
کوک چت شده؟
عکسارو پرت کرد تو صورتش
_اینا کی هستن ها؟ جواب بده عوضیییی جواب بده
کـ.. کوک من نیستم باور کن
امد نزدیک و موهای ات رو کشید
_عوضی من به تو اعتماد کرده بودم (عربده)
کوک من نیستم نگاه کن منــ..
(دستشو گذاشت رو دهنش)
_خفه شو چند باربهت بگممممم خفه شو عوضی
بردش توی شکنجه گاه:
کوک من نیستم باور
_دهمتو ببند مگرنه دهنتو میدوزم خفه شو... من به خاطرت دارم از زنم جدا میشم من دارم به خاطر تو (گریه)
حالم ازت بهم میخوره (رو به بادیگارداش)
شکنجش کنید هر کار دوست داشتید باهاش بکنید (میره)
کوکککککک من نبودممممم (عربده)
1ساعت بعد
@بادیگارد
@ارباب کاری کردیم بیهوش بشه
_باش گمشید بیرون
=دست راست کوک توی کار
۲ساعت بعد
=ارباب ارباب
_چه مرگته
=اون عکسا عکس خانومتون نبوده
_چی؟
=توی عکس دست این زن تتو داره اما خانومتون هیچ تتوی روی دستش نداره
=توی عکسی که انگار خانومتون کنار جانلی هون یو روی صورت اون زن خال داره اما توی صورت خانومتون هیچ خالی نیست
_فاک ات
(میره سمت اتاق شکنجه)
...
پارت 33🧸
یک ماه گذشت و حالا ات هم عاشق کوک شده بود کنار هم میخوابیدن و با هم صبحانه میخوردن میرفتن بیرون و شاد بودن تا اینکه ...
وقتی کوک توی شرکت بود براش چند تیکه عکس فرستادن توی عکس ات بود با دشمنش( جانلی هون یو) درحال غذا خوردن و در عکس دیگه درحال بوسیدن و عکس دیگه هم بدون لباس روی تخت بود روی یه عکس نوشته بود
""همسرت بدن زیبای داره""
وقتی کوک اینارو دید دیگه کنترلی رو خودش نداشت سوار ماشین شد و رفت عمارت خودش
توی عمارت ؛
ات درحال اشپزی بود که یه دفعه صدای محکم در امد ترسید برگشت دید کوک پشت سرشه
کوک ترسوندیم چرا یک دفعه..
_خفه شو عوضی(گریه از روی عصبانیت)
کوک چت شده؟
عکسارو پرت کرد تو صورتش
_اینا کی هستن ها؟ جواب بده عوضیییی جواب بده
کـ.. کوک من نیستم باور کن
امد نزدیک و موهای ات رو کشید
_عوضی من به تو اعتماد کرده بودم (عربده)
کوک من نیستم نگاه کن منــ..
(دستشو گذاشت رو دهنش)
_خفه شو چند باربهت بگممممم خفه شو عوضی
بردش توی شکنجه گاه:
کوک من نیستم باور
_دهمتو ببند مگرنه دهنتو میدوزم خفه شو... من به خاطرت دارم از زنم جدا میشم من دارم به خاطر تو (گریه)
حالم ازت بهم میخوره (رو به بادیگارداش)
شکنجش کنید هر کار دوست داشتید باهاش بکنید (میره)
کوکککککک من نبودممممم (عربده)
1ساعت بعد
@بادیگارد
@ارباب کاری کردیم بیهوش بشه
_باش گمشید بیرون
=دست راست کوک توی کار
۲ساعت بعد
=ارباب ارباب
_چه مرگته
=اون عکسا عکس خانومتون نبوده
_چی؟
=توی عکس دست این زن تتو داره اما خانومتون هیچ تتوی روی دستش نداره
=توی عکسی که انگار خانومتون کنار جانلی هون یو روی صورت اون زن خال داره اما توی صورت خانومتون هیچ خالی نیست
_فاک ات
(میره سمت اتاق شکنجه)
...
پارت 33🧸
۵.۷k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.