چشم وا کردم و دیدم که وجودم تو شدی

چشم وا کردم و دیدم که وجودم "تو شدی"
دفتر پر غزل خاطره هایم "تو شدی"

درسرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق
شادم از اینکه همه حال و هوایم"تو شدی"

درد من دوری از توست،بغل وا کن تا
که بگویم به همه قرص و دوایم"تو شدی"

دورم از دین خودم....قبله ی من گم شده و
معبد و قبله ی من....ذکر دعایم "تو شدی.....
دیدگاه ها (۳)

دیوارهای کافه شاهد بودند،که چقدر آمدم وبهشان زل زدم و تنهایی...

نڪَاهـم ڪڹ ڪہ چشمـانـت قشنـڪَ اسـتصـدایم ڪڹ ڪہ دڸ در سیـنـہ ...

●هیچوقت نذار کسی💖 ●آرومت کنه ●چون وقتی باور کنی که ●اون میتو...

میگن دلتنگی...قشنگ ترین ...هدیه ی عشقه ...حالا من با این...ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط