ناهم چشمانت قشن است

نڪَاهـم ڪڹ ڪہ چشمـانـت قشنـڪَ اسـت

صـدایم ڪڹ ڪہ دڸ در سیـنـہ تنـڪَ اسـت

مـرا بـا خــود بـبــر آنســوےِ غـــربتـہ اینــجا

شـیشــہ هـــــم از جنــسِ سنڪـَ است......
دیدگاه ها (۳)

نه اسمش عشق است نه علاقهنه حتی عادتاشتباه بزرگی است دلتنگ کس...

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارندذکر ارباب نباشد همگی ب...

دیوارهای کافه شاهد بودند،که چقدر آمدم وبهشان زل زدم و تنهایی...

چشم وا کردم و دیدم که وجودم "تو شدی"دفتر پر غزل خاطره هایم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط