دیوارهای کافه شاهد بودند

دیوارهای کافه شاهد بودند،
که چقدر آمدم و
بهشان زل زدم و
تنهایی ام را دود کردم و
تلخ نوشیدم و
تو را تمنا کردم.......
دیدگاه ها (۳)

نڪَاهـم ڪڹ ڪہ چشمـانـت قشنـڪَ اسـتصـدایم ڪڹ ڪہ دڸ در سیـنـہ ...

نه اسمش عشق است نه علاقهنه حتی عادتاشتباه بزرگی است دلتنگ کس...

چشم وا کردم و دیدم که وجودم "تو شدی"دفتر پر غزل خاطره هایم ...

●هیچوقت نذار کسی💖 ●آرومت کنه ●چون وقتی باور کنی که ●اون میتو...

نفرین شیرین. پارت 1

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۴۹۳ دستش رو روی نیم رخم گذاشت ...

دو غزل نذر دو تا دیدهء زیبا کردم عاشق شعر شدم شور تماشا کردم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط