به یاد کودکی افتادم و آن بی محلی ها

به یاد کودکی افتادم و آن بی محلی ها
تو که رد می شدی
گل های بازی بیشتر می شد


#فرامرز_عرب_عامری


پی نوشت:فکر کنم کمتر دهه شصتی,باشه که با این تصویر خاطره نداشته باشه. :-))
دیدگاه ها (۲۴)

هیچکس مجبور نیست انسان بزرگی باشد تنها انسان بودن کافیست...

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با مردم بی درد ندانی که چه سخ...

عـاشــق کـه شـاخ و دم نــدارد.... حــواست که نبــاشـد ؛؛؛؛ ب...

به قدری دوستت دارم که گاهی قلبم می گیرد و نمی دانم چه خاکی ب...

رمان بغلی من پارت ۵۹یاشار: اوخی منم اولش این بودم تو ام همین...

کیوت ولی خشن پارت ۷ا.ت در ذهنش :منم همونجا افتادم تو بغلش بع...

#پارت۳ رمان اگه طُ نباشی یکی دیگه منم لباسا رو پوشیدم و یه آ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط