شماره معکوس p11
کلافه موهایش را بهم ریخت
تیک تاک ساعت همزمان با صدای قطرات بارانی که به شیشه کوبیده میشد مخلوط بود
ساعت ۳:۱۲ دقیقه ی بامداد و جئون همچنان از خواب محروم بود...
برای بار هزارم صفحه گوشی را لمس کرد اما نوتیفی دریافت نکرد
فکر اینکه آن دو دختر اکنون در ماشین خوابیده باشند جئون را عصبی میکرد!
از توی کشو ورق قرص خوابی برداشت و با لیوان آب یک ضرب بالا رفت
_سه روز بعد_*دلشوره های بی پایان جئون!*
اخم غلیظی روی صورتش نشست،در حالی که به خوش و بش امیلیا و جیمین خیره بود دستش مشت شد و پشت کمرش مخفی کرد و جلو رفت
لبخند فیک و پر حرصی گوشه لبش نشاند و پرسید :
"معرفی نمیکنی خانم کیم؟" jk
امیلیا نگاه سردی به جئون انداخت و سپس گفت:
"ایشون پارک جیمین هستن،سفیر برند دیور !" Emilia
پارک با لبخند دستش را سمت جئون دراز کرد و گفت :
"شما هم باید جئون جونگووک باشید درست میگم؟" jimin
جئون نگاه بدی به دستش انداخت و بدون آنکه درخواست دوستی او را بپذیرد گفت:
"جئون جانگکوک!" jk
پارک با لبخند دستش را عقب کشید
"متاسفم،اشتباه تلفط کردم" jimin
امیلیا میان گفتگوی آنها پرید
" مهم نیست جیمین شی،باید بریم برای عکس برداری" Emilia
جیمین سری تکان داد و با همقدم شدن امیلیا از جئون دور شدند
امیلیا با خجالتی فراوان دستانش را بر روی سینه ی پارک نشاند و در چشم هایش خیره شد،جیمین لبخند زد و دستانش را فشرد؛
جئون به زور از صحنه مقابلش چشم برداشت و نفس پر حرصی بیرون داد
"آقای جئوت،نوبت شماست"
با گام های بلندی خودش را به آن دو نفر رساند که صدای پچپچ میکاپ آرتیست ها را احساس کرد
" امیلیا و جیمین خیلی بهم میان،شبیه دوتا عاشق میمونن!"
اخم بدی کرد و کنار آن دو ایستاد
"آقای جئون یکم دیگه به خانم کیم نزدیک بشید "
جئون با میلی فراوان،دست دور کمر امیلیا انداخت و او را از جیمین جدا کرد
اما چیزی احساس نکرد،برگشت تا ری اکشن امیلیا را ببیند که متوجه شد امیلیا همچنان به صورت پارک خیره است!
ناخداگاه کمرش را فشرد،توجه امیلیا جلب شد و وقتی صاحب دست را پیدا کرد با اخم دستش را پس زد و به پارک نزدیک تر شد
تیک تاک ساعت همزمان با صدای قطرات بارانی که به شیشه کوبیده میشد مخلوط بود
ساعت ۳:۱۲ دقیقه ی بامداد و جئون همچنان از خواب محروم بود...
برای بار هزارم صفحه گوشی را لمس کرد اما نوتیفی دریافت نکرد
فکر اینکه آن دو دختر اکنون در ماشین خوابیده باشند جئون را عصبی میکرد!
از توی کشو ورق قرص خوابی برداشت و با لیوان آب یک ضرب بالا رفت
_سه روز بعد_*دلشوره های بی پایان جئون!*
اخم غلیظی روی صورتش نشست،در حالی که به خوش و بش امیلیا و جیمین خیره بود دستش مشت شد و پشت کمرش مخفی کرد و جلو رفت
لبخند فیک و پر حرصی گوشه لبش نشاند و پرسید :
"معرفی نمیکنی خانم کیم؟" jk
امیلیا نگاه سردی به جئون انداخت و سپس گفت:
"ایشون پارک جیمین هستن،سفیر برند دیور !" Emilia
پارک با لبخند دستش را سمت جئون دراز کرد و گفت :
"شما هم باید جئون جونگووک باشید درست میگم؟" jimin
جئون نگاه بدی به دستش انداخت و بدون آنکه درخواست دوستی او را بپذیرد گفت:
"جئون جانگکوک!" jk
پارک با لبخند دستش را عقب کشید
"متاسفم،اشتباه تلفط کردم" jimin
امیلیا میان گفتگوی آنها پرید
" مهم نیست جیمین شی،باید بریم برای عکس برداری" Emilia
جیمین سری تکان داد و با همقدم شدن امیلیا از جئون دور شدند
امیلیا با خجالتی فراوان دستانش را بر روی سینه ی پارک نشاند و در چشم هایش خیره شد،جیمین لبخند زد و دستانش را فشرد؛
جئون به زور از صحنه مقابلش چشم برداشت و نفس پر حرصی بیرون داد
"آقای جئوت،نوبت شماست"
با گام های بلندی خودش را به آن دو نفر رساند که صدای پچپچ میکاپ آرتیست ها را احساس کرد
" امیلیا و جیمین خیلی بهم میان،شبیه دوتا عاشق میمونن!"
اخم بدی کرد و کنار آن دو ایستاد
"آقای جئون یکم دیگه به خانم کیم نزدیک بشید "
جئون با میلی فراوان،دست دور کمر امیلیا انداخت و او را از جیمین جدا کرد
اما چیزی احساس نکرد،برگشت تا ری اکشن امیلیا را ببیند که متوجه شد امیلیا همچنان به صورت پارک خیره است!
ناخداگاه کمرش را فشرد،توجه امیلیا جلب شد و وقتی صاحب دست را پیدا کرد با اخم دستش را پس زد و به پارک نزدیک تر شد
۱۰.۵k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.