گناهکار part

( گناهکار ) ۱۰۹ part

همه به حرف های زیبای ات گوش میدادن و هیچ‌کس هواسش به جیمینی که دورتر از آنها جلوی درب رستوران ایستاده و به زنش نگاه می‌کنه نبود جیمین فقط به صورت زیبا و خنده های شیرین زنش نگاه میکرد هه کیو در این وسط جیمین رو دید حرصی بهش نگاه میکرد/ دارم برای این زنت که انقدر عاشقشی/ با پوزخندی از روی صندلی بلند شد گارسون که قهوه تازه درست شده و داغی در دستش بود می‌خواست جلوی ات بگذاره
هه کیو از عمد سفت به گارسون برخورد کرد که باعث تکان خوردن دستش و قهوه داغ روی رون لخت ات ریخت جیمین با تندی به سمتشون قدم برداشت
ات با گفتن آخی از روی صندلی بلند شد همه نگران بلند شدند به شدت پایش می‌سوخت به قدری که اشک در چشم هایش جمع شدند
جیمین با نگرانی‌ به سویش آمد و سریع نگاهی به پای همسرش انداخت و جدی گفت : پات خیلی سوخته
خیلی زود جلوی همه زن های حسود زنش رو براید استایل بلند کرد جدی و پر اخم ات دست هاشو دوره گردنه جیمین حلقه کرد و سرشو گذاشت روی شونه اش پر درد پلک زد همه زن ها بهت زده توی گوش هم دیگه پچ پچ می‌کردن
جیمین جدی روبه هه کیو کرد و گفت : پدر منتظرته ازهمه چی خبر داره گفت بری پیشش بعدشم بیا عمارت من باید درمورد چیزی صحبت کنیم
با جدیت به قدم برداشت و از جمع آنها دور شد ات بدون بلند کردن سرش نجوا کرد : جیمینم چرا بهش گفتی بیاد عمارت
جیمین جدی گفت : بعدن درموردش حرف می‌زنیم الان باید بریم دکتر
بیشتر خودشو توی آغوش عشق اش فشرد تنها جایی که احساس امنیت آرامش،
دیدگاه ها (۳)

( گناهکار ) ۱۱۰ part لباس خوابی به رنگ صورتی صاف با کمک جیمی...

( گناهکار ) ۱۱۱ part نفس عمیقی کشید و لبخند گرمی تحویل پسرش ...

( گناهکار ) 108 part حسادت و کینه، حرف های طعنه آمیز زنان به...

نام: هویونسن: ۲۵ سالرشته : نقاشی محل زندگی: عمارت اخلاق کلی:...

( گناهکار ) ۶۵ part خیلی زود به ویلا قشنگ آنها رسیدند، آن دو...

( گناهکار ) ۶۷ part ات : جوابتو از جیمین گرفتی دیگه لازم نیس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط