ویو ات

ویو ا/ت
+میاااااااااا
میا: چه مرگته اول صبحی
+مدیر گفت امروز قراره یکی بیاد پرورشگاه
میا : خوب که چی
+میگن خیلی پول داره ومافیا هستش
میا : اوووو حالا مگه اون می خواد بیاد مارو ببره..
+اهه شاید هردوی ما رو انتخاب کرد ...
میا : باشه ولی...

ویو ا/ت
میا می خواست بقیه حرفش رو بزنه که خانم مدیر صداشون زد و گفت بیان پایین ..
رفتیم پایین که دیدیم دو تا مرد خیلی جذاب اونجا بودن و بادیگارد اطرافشون بودند

+سلام خانم ببخشید دیر کردیم ....
مدیر: اشکالی نداره فقط همین یک بار

خوببب همه جمع شید
اقای جئون کدوم از این دختر هارو می خوایی


کوک قدم می زد و به هر کدوم از دخترایی که نگاه می کرد انتخاب نمی کرد که رسید به
ا/ت.
نگاهی بهش کرد
_اسمت کیه
+اا.. ا/ت
_خوب خانم من انتخابم رو کردم
انتخاب من ...

ویو ا/ت
با اسمی که گفت قلبم اومد توی دهنم
اخههه مننن منننن
پس میا چییی ...
_وسایلت رو جمع کن ما منتظر هستیم


با ناراحتی به سمت اتاقم رفتم که میا هم اومد ..
+میااا من بدون تو چکار ... حق ..کنم ...حق
میا : اشکالی نداره منم یک روزی میام پیشت توی مدرسه که می بینمت خرههه
هردو خندیدیم که دستی روی شونم حس کردم برگشتم که....‌‌
دیدگاه ها (۴)

که دستی روی شونم حس کردم برگشتم _زود باش وسایلت رو جمع کن نم...

فیک پدرخوانده پارت۶غذا ها رسیدن جیمین فوری به سمتم اومد و غذ...

پدر خوانده پارت۵کوکفوری دست جیمین رو گرفتم و از خونه زدیم بی...

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۳ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط