شاعر چشمت شوم یا شاعر خندیدنت

شاعر چشمت شوم یا شاعر خندیدنت
ای فدای لحظه ی در ماه شاید دیدنت

چشم تو کندوی صدها عاشق دیوانه وار
من ولی دیوانه ام ، دیوانه ی نوشیدنت

در دو چال گونه ات دنیای من جا می شود
عاشق دنیای خویشم لحظه ی خندیدنت

گرچه زیبا تر ز ماهی ، آمدی از آسمان
تا نیفتد چشم نامحرم به شب تابیدنت

گل شدی ، آنقدر زیبا تا که یادت می کنم
ترسم ای گل جان بگیرد عقده های چیدنت

مثل باران می زنی بر پنجره تا می رسی
سنگ بارانش بکن اینبار با باریدنت

خسته ای می دانم اما ساعتی بیدار باش
شاعر چشمت بمانم شاهد خندیدنت...
دیدگاه ها (۱)

سلام غربت زیبای صبح #فروردینرسیدم و نرسیدی سراب چله نشینسلام...

🔹یادمه وزرای احمدی نژاد برای یک هزارم این سبک عملکرد این روز...

#هردو بدانیم همانقدر که زن را باید فهمیدو قربان صدقه اش رفتم...

🍃🌸زندگی را زیباتر کنیم..گاهی باندیدن😑نشنیدنو نگفتن👌زندگی زیب...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط