قلب سیاه نشان سرخ

part ⁵
سارا جلوتر از جونگکوک راه میرفت و وقتی به داخل شرکت رسیدند همه به نشانه احترام تا کمر خم شدند
ولی برای کارمند های شرکت ، عجیب بود
تاحالا پیش نیامده بود که رییس‌شان با یک دختر بیاد و از همه عجیب تر
جئون حونگکوک......کسی که یک ملت ازش حساب میبره گذاشته یک دختر جلوتر از خودش راه بره
سارا همه‌جا را با نگاهش زیر نظر داشت
سارا با اومدن دختری به سمتشان پوزخندی زد
چو میا ، یکی از بهترین افسر های سئول
میا میدونست که هرچه سریعتر سارا هم بهش ملحق خواهد شد
خم شد و گفت :«رییس خوشحالم میبینمتون »
و برگشت سمت سارا :«از دیدنتون خوشبختم لارا هستم »
سارا خودش اسم لارا را برای میا انتخاب کرد چون میدونست اگه با اسم میا وارد شرکت بشه ، نرفته جنازش برمیگرده
سارا:«خوشبختم ، من هم لیا هستم »
جونگکوک به وضوح پوزخند یواشکی سارا و میا را دید
جونگکوک:«لارا اون پرونده هایی که برات فرستادم رو بیار اتاقم....لیا توهم با من بیا بریم به اتاقم»
میا سر تکون داد و قبل از رفتن چشمکی به سارا زد
جونگکوک و سارا به سمت اسانسور رفتند
جونگکوک طبقه اخر را زد و منتظر موند
ولی در کسری از ثانیه برگشت سمت سارا
جونگکوک:«خوشم نمیاد با بقیه گرم میگیری »
سارا:«باید به تو جواب پس بدم ؟»
جونگکوک«......
.
.
.
.
.
.
دیدگاه ها (۲)

قلب سیاه نشان سرخ

قلب سیاه نشان سرخ

سلاامم

قلب سیاه نشان سرخ

قلب سیاه و نشان سرخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط